مرکز پاسخگويي: فرهنگ ومعارف قرآن
موضوع اصلي: اديان و مكاتب
موضوع فرعي: نسل اوليه بشر
پرسش: دانشمندان جديد اظهار ميدارند; نسل اولية بشر از بوزينه بوده و انسانهاي اوليّه بسيار وحشي بودهاند، در حالي كه طبق نصّ قرآن مجيد و احاديث، اوّلين بشر، حضرت آدمغ است و او از تمام نشانههاي يك انسان متعالي و متمدن برخوردار بوده است. حديث امام صادقدر اين باره فرمودند: ''نسل كنوني بشر از بهترين نوع انسان انتخاب گرديده و خداوند پس از چندين نسل و در طول هزاران سال، انسان به هيأت امروزين را برگزيده است'' چگونه تأويل و تفسير ميشود؟


پاسخ:
فرضية مورد اشاره ''تكامل انواع'' يا ''ترانسفورميسم'' و يا ''داروينيسم'' است و در مقابل آن فرضية ''ثبوت انواع'' و يا ''فيكسيسم'' قرار دارد و هر يك از اين دو فرضيه طرفداراني از دانشمندان داشته، نظريه اول از اقبال بيشتري برخوردار بوده است(ر.ك: تفسير نمونه، ج 11، ص 81 / دارونيسم، محمود بهزاد و...); بنابراين، چنين نيست كه همة دانشمندان پيرو نظرية تكامل انواع هستند. يادآور ميشويم كه تكامل مورد بحث، تغيير نوع به نوع در اثر تكامل است و نه جهشهاي سطحي و ''موتاسيون'' در حيوانات و گياهان و حتي انسان. تكامل سطحي موتاسيون، نوعي از تكامل است كه طيّ آن، تغييرات سطحي با گذشت زمان به صورت جهش (موتاسيون) در حيوانات و گياهان رخ ميدهد; مثلاً از نسل گوسفندان معمولي، ناگهان گوسفندي متولد ميشود كه پشم آن با پشم گوسفندان معمولي متفاوت و لطيفتر و نرمتر ميباشد و همان، منشأ پيدايش نسل جديدي به نام گوسفند ''مرينوس'' شده است، ولي هيچ يك از اين تغييرات، اساسي و نوع به نوع نيست، بلكه در حد تغيير رنگ، پوست، ناخن، بلندي و كوتاهي و مانند آنهاست.
قرآن دربارة تكامل حيوانات به معناي ''ترانسفوميسم'' سخن به ميان نياورده، ولي تاريخچهاي كه از خلقت حضرت آدم ابوالبشرغ و فرزندانش مطرح ساخته با نظريه تكامل انواع (ترانسفورميسم) سازگاري ندارد و نظرية ''ثبوت انواع'' (فيكسيسم) را در انسان تأييد ميكند. (برخي از آيات قرآن تصريح ميكنند كه نسل انسانها از دو نفر به نام آدم و حوّاست: ''اي فرزندان آدم! شيطان شما را نفريبد، آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون، و لباسشان را از تنشان بيرون كرد تا عورتشان را به آنها نشان دهد''. (اعراف، 27) اين آيه تصريح دارد كه انسانها فرزندان آدم و حوا هستند(نسأ، 1); از سوي ديگر تصريح ميكند كه آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد; سپس نسل او را از عصارهاي از آب ناچيز و بيقدر آفريد. (سجده،8)
با تصريح اين آيات، روشن ميشود كه نسل بشر امروزي، به دو نفر انسان به نامهاي آدم و حوا ميرسد; با اين تفاوت كه خدا آن دو را مستقيماً از گِل، و بقيه انسانها را از آن دو آفريد; پس از نظر آيات قرآن، انسان از نسل ميمون نيست.( الميزان، علامه طباطبايي;، ج 4، ص 141 ـ 144، مؤسسة مطبوعاتي اسماعيليان. ) از طرف ديگر، فرضية تحوّل و تكامل انواع داروين، يك قانون مسلم علمي نيست، بلكه فقط يك فرضيه است; فرضيهاي كه صرفاً جهت توجيه خواص و آثاري كه قبلاً در نوع انساني نبوده و بعداً پيدا شده، به وجود آمده است. ريشة اين فرضيه در ميليونها سال قبل نهفته و مسلماً قابل تجربه و مشاهدة حسي نيست; بنابراين، نميتواند در رديف قوانين ثابت علمي درآيد; چنانكه دليل يا دلايل عقلي قطعي هم براي ثبوت آن وجود ندارد; پس اين نظريه نفي ميشود; زيرا نص قرآن مجيد با آن مخالفت دارد.( ر.ك: تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 17، ص 130 ـ 131، دارالكتب الاسلامية.))
اما احاديث مورد بحث، چنان چه از نظر سند و دلالت قابل اعتماد باشند، با توجه به آنچه قرآن بدان تصريح دارد تفسير و احتمالهاي متعددي در آن مطرح ميشود: مثل اين كه اشاره به انتخاب نسل كنوني بشر از نسلهاي پيشين آن باشد.
در كتاب توحيد شيخ صدوق(توحيد، ص 277، ج 2، چاپ تهران. ) از امام صادقروايتي آورده كه در ضمن آن به راوي فرموده: شايد شما گمان ميكنيد كه خداي ـ عزوجل ـ غير از شما هيچ بشر ديگري را نيافريده است. نه، چنين نيست; بلكه هزار هزار آدم آفريده كه شما از نسل آخرين آنها هستيد.
مرحوم صدوق در كتابِ، خصال(خصال، ج 2، ص 652، ح 54. ) از امام باقر7 روايت كرده كه فرمود: خداي عزوجل از روزي كه زمين را آفريده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض) كرده است كه هيچيك از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبودهاند و خداي تعالي همة آنها را از پوستة روي زمين آفريد و نسلي را بعد از نسل ديگر ايجاد كرد و براي هر يك، عالمي بعد از عالم ديگر پديد آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بيافريد و ذريهاش را از او منشعب ساخت...( ترجمه تفسير الميزان، ج 4، ص 221 ـ 231. )