مرکز پاسخگويي: دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي: اديان و مكاتب
موضوع فرعي: اولين انسان
با توجه به اين كه از ديدگاه قرآن , حضرت آدم ابوالبشر اوّلين انسان است , چگونه مي توان بين نظرقرآن و نظريهء تكامل داروين كه امروز پذيرفته شده و مشهور است , جمع نمود؟ نظر عالمان در اين خصوص چيست ؟در ضمن نظر حضرت امام صادق (ع) را دربارهء تكامل و انسان هاي ميمون نما توضيح دهيد.


پاسخ:
همان طور كه مي دانيم طبيعي دان و صاحب فرضيهء معروف انگليسي معتقدبود كه همهء موجودات (نباتات و حيوانات و انسان ...) در اصل يك چيز به نام تك سلول بيش نبودند. سپس بر حسب قوانين و اوضاع طبيعي در مدت سال هاي متمادي تنوعي پيش آمد و انواع طبق همان قوانين , رو به رشد و كمال رفتند و در طي كمال به دو رشتهء گياه و جانور تقسيم شدند. جانور, از مرتبهء پست , مراحلي از قبيل صدف و اسفنج ومرجان را طي كرد و به صف استخوانداران درآمد, مثل ماهي , سوسمار و پروندگان و... پس از طي مراحل حيوانات پستان دار و انواع چهارپايان درآمدند و به شكل سگ و فيل و ميمون ظهور كردند و در آخرين مرحلهء تكامل سر ازانسان در آورد.(1)
بر حسب عقيدهء داروين انسان موجود تكامل يافته از حيوانات و انسان هاي ديگر خواهد بود, نه اولين انسان ,در صورتي كه قرآن او را اوّلين انسان مي داند. حال چگونه مي توان بين دو نظريهء متفاوت تلفيق نمود؟
ج : اوّلاً آن چه داروين و علوم در اين زمينه بيان داشته اند, فرضيه اي است كه دائماً تغيير كرده و اصلاح شده و ياباطل شناخته شده است و فرضيه هاي ديگري جايگزينش شده است . با چنين فرضيه اي نمي توان مطلبي را كه دركتاب آسماني آمده است , مردود شناخت .
ثانياً: علوم در اين جهت سير كرده كه تغييرات اساسي در جانداران پيدا شده , خصوصاً مراحلي كه نوعيّت تغييرشكل داده و عوض شده است , به صورت جهشي و سريع و ناگهاني بوده است ; يعني طفل يك شبه ره صدساله را طي كرده است .
اگر چنين باشد, مي گوييم چه اشكالي دارد كه حضرت آدم در طي چهل شبانه و روز ره چند هزار ساله را طي كرده و به شكل انسان درآمده است ؟ يعني بسيار سريع و فوري است . در آثار مذهبي آمده كه طينت حضرت آدم 7هل صباح سرشته شده است . ثالثاً بر فرض كه فرآورده هاي علمي از نظر علوم قطعي باشد و فرض كنيم ممكن نيست حضرت آدم مراحل كمال را به طور سريع طي نكرده باشد, بلكه اجداد حيواني داشته و از اين طريق به كمال رسيده است , آيا ظواهر قرآن و روايات غير قابل توجيه و تأويل است ؟ ما مي توانيم بگوييم آن جايي كه قرآن مسئله ءحضرت آدم و حوّا و كيفيت فريب آن ها توسّط شيطان را مطرح مي كند, به صراحت نمي گويد: آدم به صورت دفعي ازخاك آفريده شده است , بلكه قرآن مي گويد: انسان از خاك آفريده شده و مورد لطف و مهر خداوند متعال قرار گرفته و از شيطان فريب خورده است .(2) در نتيجه از بهشت خارج شدند.
بر اين اساس مي توانيم بگوييم حضرت آدم اوّلين تكامل يافته است , نه اوّلين انسان آفريده شده , گفتني است كه انديشمندان و مفسّران اسلامي در باب خلقت موجودات و انسان دو گونه نظر دارند: بيش تر معتقدند كه به صورت دفعي بوده و هر نوعي به طور مستقل و جداگانه آفريده شده است و تكامل يافته از موجود ديگري نيستند و دليل اين دسته ظواهر آيات و روايات است .
برخي ديگر مي گويند: خلقت تدريجي بوده است ; يعني ابتدا خداوند يك موجود زنده به نام تك سلول را آفريدو در اثر مرور زمان و طي مراحل مختلف به شكل انسان درآمد.
اين دسته , ظواهر آيات و روايات مورد نظر گروه اول را توجيه و تأويل مي كنند. به علاوه به آياتي تمسّك جسته و از آن استظهار مي كنند كه خلقت تدريجي بوده است , نه دفعي , از جمله : .(3) اين ها مي گويند: اصطفي به معناي انتخاب و برگزيدن است و انتخاب در جايي كاربرد دارد كه از ميان جمعي و افرادي يك نفر به عنوان برتر انتخاب شود. وقتي خداوند مي فرمايند ما حضرت آدم و نوح و... را انتخاب كرديم , مفهومش اين است كه حضرت آدم از ميان هم جنسان و هم نوعان خويش كه كامل تر وپيشرفته تر بود, برگزيده شده است .
چنان كه از سياق آيه استفاده مي شود, چون حضرت نوح و آل عمران و... حتماً از ميان هم نوعان خود انتخاب شدند. وقتي حضرت آدم را در كنار نوح و... قرار داده , معلوم مي شود او از ميان انسان ها انتخاب شده است .(4)
اگر اين نظريه را پذيرفتيم آن گاه مشخص خواهد شد كه هيچ گونه تضادي بين گفتار قرآن و نظريه هاي علمي وجود نخواهد داشت . پاسخ قسمت آخر

***
پاورقي:
(پـاورقي 1.فرهنگ معين , دكتر معين , ج 5 اعلام .
(پـاورقي 2.برداشت از مجموعهء آثار, ج 1 ص 514 تأليف شهيد مطهري .
(پـاورقي 3.آل عمران (3 آيهء 33
(پـاورقي 4.آيةالله مشكيني , تكامل , با تخليص .