مرکز پاسخگويي: مركز فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاه ها
موضوع اصلي: قرآن
موضوع فرعي: ارزيابي روايات
ب) ميزان ارزيابي صحت و سقم روايات چيست؟

پاسخ:
اما اينكه آيا هر قول و فعلي كه به معصومين(ع) نسبت داده مي شود، بدون نقد مي توان پذيرفت؟ بايد گفت: عالمان دين نيز به سادگي تسليم هر سخن منسوب به معصومين(ع) نمي شوند؛ بلكه از طرق گوناگوني، سخنان نقل شده را مورد ارزيابي قرار مي دهند كه برخي از آنها عبارت است از : 1 - بررسي سندي. در اين رابطه اگر در ميان سلسله راويان حديثي تنها اگر يك نفر از آنها فرد ضعيف يا مجهولي باشد، آن روايت از اعتبار ساقط مي شود. 2 - جهت ديگر عدم مخالفت مفاد حديث با مضمون قرآن كريم است؛ چنان كه امام صادق(ع) فرموده اند: «آنچه از ما نقل شود و با قرآن مطابقت كند بپذيريد؛ ولي اگر مخالف قرآن باشد آن را به ديوار بزنيد و بدانيد پيرايه اي است كه بر ما بسته اند و از ما نيست». 3 - انطباق مضمون روايت با حكم عقل. در اسلام چيزي كه برخلاف حكم عقل باشد مقبول نيست و جزو دين شمرده نمي شود. دين و عقل در اسلام با يكديگر هم آغوش و هم آوايند و مخالفت و تعارض بين آن دو وجود ندارد. بنابر اين اگر روايتي، مضموني برخلاف حكم عقل داشت، قطعاً از مجهولات است و يا مورد اعتماد نيست. البته مقصود از حكم عقل در اينجا حكم بدوي، غير روشمند و ظني نيست. كه كسي بدون ژرف كاوي و تكيه به مبادي عقل قطعي و براهين نظري چيزي را مخالف برداشت هاي ابتدايي و ظني خود ببيند و بگويد: اين مسأله با عقل من جور درنمي آيد، بلكه منظور از حكم عقل، حكم عقل روشمند و ژرف كاو و حكم قطعي عقل است. بنابر اين نقد كلام نقل شده از معصومين(ع) به طرق فوق امري رايج در حوزه هاست. ليكن اگر ثابت شود سخني از معصومين(ع) صادر شده است، ديگر نقد به معناي اعتبار و صحت و سقم محتواي آن وجود ندارد؛ زيرا فرض آن است كه سخن معصوم است و از معصوم جز سخن صادق و حق صادر نمي شود. پس در اين فرض، نقد و ارزيابي در مرحله دلالت صورت مي گيرد؛ يعني همه ي تلاش ها و ژرف كاوي ها بر فهم دقيق و همه جانبه مفاد متن و جهت صدور آن متمركز مي شود؛ زيرا ارزش صدق متن قبلاً بر اساس ادله كلامي به اثبات رسيده است. از اينجا روشن مي شود كه ارزيابي احاديث، فرايندي پيچيده و متودولوژيك است كه به خاطر آن علوم متعددي مانند علم رجال، درايه، اصول در حوزه هاي علميه تأسيس گشته است و به عبارت ديگر براي كشف صحّت و اعتبار يك حديث، راه الهام از ملكوت راه اساسي نيست؛ زيرا اين راهي فردي و شخصي است؛ بلكه راه اساسي همان روش استدلالي است كه بر اساس اصولي مدون وروشمند در حوزه هاي علميه جاري است.