مرکز پاسخگويي: مركز فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاه ها
موضوع اصلي: قرآن
موضوع فرعي: زيارت عاشورا
درباره زيارت عاشورا سند و احاديثي در فضيلت آن آمده؟ توضيح بفرماييد.

پاسخ:
بر اساس آيات فراواني از قرآن كريم، خداوند بزرگ پاداش هر عمل نيكويي را كه خالصانه براي رضايت او به جا آورده شود، تباه نمي سازد؛ إِنَّ اَللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِينَ (بقره: 2) بنابراين، چنانچه كسي با عشق اهل بيت(ع) زيارت عاشورا را تلاوت كند، خداوند پاداش نيكويي به وي عطا خواهد كرد. مهم ترين پاداش همان است كه امام صادق(ع) بيان فرموده است: خداوند سوگند يا كرده است كه زيارت چنين زائري را بپذيرد و نيازمندي هايش را برآورده سازد و او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برين جاي دهد. همچنين حق شفاعت و دستگيري كردن از ديگران را به وي عطا كند،(مصباح المتهجد و سلاح المتعبد: شيخ طوسي/ص 782). بر اساس تجربه نيز ثابت شده است كه نيازمندان فراواني با نذر كردن چهل زيارت عاشورا، به حوائج شخصي و يا عمومي خود دست يافته اند، مانند مرحوم آيت الله نجفي قوچاني و مرحوم آيت الله سيد فشاركي(قدس سرهما). براي آگاهي بيشتر ر.ك: سياحت شرق/204 الكلام يجرّ الكلام: احمد زنجاني/ج 1/ص 54 داستان هاي شگفت: شهيد دستغيب/ص 399 همچنين برخي از اهل معرفت در پرتو ممارست به تلاوت زيارت شريف عاشورا به مكاشفاتي دست يافته اند، مانند مرحوم حضرت آيةالله بهاء الديني(قدس سره الشريف)، (منشور نينوا: مجيد حيدري فر/ص 36) السَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الوِتْرَ المَوْتُورِ: سلام بر تو اي خون خدا و فرزند خون او سلام بر تو اي يگانه دوران، (ثار: مخفّف ثائر، به معناي خون و طالب خون است. وِترِ موتور، مثل يومِ أيوم و ليلِ اليل و حجرِ محجور و قدَرِ مقدور و وعدِ موعود تأكيد است يا به معناي فردي كه كسانش كشته شده باشند و يكّه و تنها مانده باشد).حسين خون خدا و يگانه دوران: آري! او خون خدا و فرزند خون خدا است. علي(ع) كه ثاراللّه است، فرزندي به نام حسين(ع) دارد، (درباره معناي «ثاراللَّه» پنج احتمال گفته شده، كه به نظر نگارنده آن چه در متن آمده است، از همه آن ها پوياتر است؛ شفاء الصّدور في شرح زيارة العاشور، ص 228. هر چند معناي منتقم نيز زيباست. همان گونه كه مرحوم ابن قولويه در زيارت هفدهم و بيست و سوم امام حسين(ع) اين فقره را نقل مي كند:وَ اِنَّكَ ثارُ اللَّهِ فِي الأَرضِ وَ الدَّمُ الَّذي لا يُدرِكُ تَرَتَهُ أَحَدٌ مِن أَهلِ الأَرضِ وَ لا يُدرِكُهُ اِلاَّ اللَّهُ وَحدَهُ .(كامل الزيارات، ص 368 و ص 406). خدا موجود مادّي نيست كه داراي جسم و بدن باشد و دستگاه گوارش و مركز پالايش خون داشته باشد، ليكن اين تعبير از باب تشبيه معقول به محسوس است؛ يعني همان گونه كه نقش خون در بدن آدمي نقش حياتي است، بود و نبودش، مرگ و زندگي او را رقم مي زند، وجود مقدّس امام علي و امام حسين(ع) نزد خدا و در دين او چنين نقشي دارند كه اگر علي(ع) نبود، اسلام نبود و اگر حسين(ع) نبود، اسلام و تشيّع نبود. امروز بقاي اسلام و آداب مسلماني به بركت آن دو وجود مبارك است. يكي در مدينه و جنگ احزاب با شمشيرش مظهر تامّ كفر و شرك را از پاي درآورد و عامل توسعه و گسترش اسلام در حوزه حجاز و امپراتوري روم و ايران گرديد و ديگري در كربلا و حماسه پر شور عاشورا، با ايثار جان و مالش، مظهر تامّ كفر و نفاق را از پاي درآورد و سبب اشاعه فرهنگ حسيني - فرهنگ نثار و ايثار - به سراسر عالم شد و به بركت آن دو ذات مقدّس، رسوايي كفر و شرك، نفاق و منافقان جاودانه شد و امروز كه ما شاهد فروپاشي نظام كمونيستي و سوسياليستي هستيم و در آينده نزديكي نيز فروپاشي نظام كاپيتاليستي را - ان شاء الله - مشاهده خواهيم كرد، همه و همه به بركت آن دو عنصر قدسي است. بنابراين، اگر سيّد الشّهدا(ع) لقب منحصر به فردي يافته است كه همتا و شريكي ندارد، به جهت نثار و ايثار اوست كه همانند و نظيري ندارد: تَرَكْتُ الْخَلْقَ طُرّاً في هَواكا# وَ أَيْتَمْتُ الْعِيالَ لِكَيْ أَراكا * در راه وصول به معشوق حقيقي، تمامي جهان را طلاق دادم و از همه تعلقات دنيوي و مادي رهيدم. او يكّه تاز اين ميدان است و كسي چنين وصفي ندارد، حتّي پدر بزرگوارش. زيرا پدرش گرچه ثارالله است، ولي «ابن ثار الله» نيست. تنها كسي كه اين دو فضيلت را ويژه خود ساخته است، امام و سالار شهيدان حسين بن علي(ع) است. آري! تا ياد و نام سيّدالشّهدا(ع) زنده و بر سر زبان ها است، تا عشق حسين(ع) در دل ها مي تپد، تا آتش محبت و ولايت او در قلوب انسان ها مشتعل است، تا فرياد «يا حسين» بر بلنداي آسمان ها و زمين طنين انداز است، نام و ياد خدا زنده و پايدار است. چون او همه هستي خود را در راه خدا انفاق و ايثار كرد، سيماي ننگين رياكاران و تحريف گران زمان را آشكار كرد و نقاب از چهره زشت آن ها برداشت و اسلام ناب نبوي و علوي(ع) را بر مردم نماياند. توضيحي درباره ي سند زيارت شريف عاشورا مقدمه: پذيرفتن يك حديث و بر پاي آن رفتار كردن مشروط به گذران آن از چهار مرحله ي زير است: 1- اعتبار سند؛ يعني راوياني كه حديثي را از پيامبر(ص) يا امام(ع) نقل كرده اند، همگي بايد افراد مورد اعتماد باشند؛ گر چه مذهب آنان شيعه ي دوازده امامي نباشد. پس، بايد دروغگو نبودن آنان براي ما روشن شود، و گرنه سخنشان باوركردني نيست. 2- شفافيت دلالت مفهومي؛ يعني ساختار واژگان و جمله هاي حديث به گونه اي باشد كه ظهور كافي در بيان مراد متكلم داشته باشد و از نظر عرف هيچ گونه ابهام و اجمال و ترديدي كه سبب اختلال ظهور كلام گردد، در آن راه نداشته باشد. زيرا اهل عرف در فهم مراد گويندگان، با استناد به اصول عقلايي مانند اصل نبودن قرينه، اصل عدم غفلت، اصل عدم نسيان، اصل عدم خطا، مبناي ظاهري الفاظ را ملاك قرار مي دهد. 3- شرايط زماني و مكاني صدور؛ يعني آيا امام(ع) در شرايط عادي و بدون هيچ گونه مشكل خارجي حكم واقعي الهي را بيان فرموده اند يا در موقعيت بحراني و در نظر گرفتن برخي از شرايط براي پيش گيري از رخدادهاي نامطلوب براي برخي از مسلمانان سخني را فرموده است؟ به ديگر سخن اين كه: آيا رعايت حال تقيه و شرايط ضروري جانبي را كرده يا در حال متعارف به بيان حقايق نظر داشته است؟ زيرا حديث صادر شده در حال تقيه براي ديگر زمان ها حجيت ندارد. 4- نبود معارض مفهومي؛ يعني پس از احراز صحت سند و تماميت دلالت و جهت صدور واقعي يك حديث، بايد در ميان احاديث ديگر به جست و جو پرداخت و چنانچه روايتي بر خلاف آن پيدا شد، نخست بايد به روش جمع دلالي، سپس ترجيح سندي يا دلالي عمل كرد.{ سند زيارت عاشورا }شيخ طوسي(قدس سره) با سه سند اين زيارت شريف را به شرح زير نقل كرده است: 1- محمد فرزند اسماعيل بن بزيع، از صالح فرزند عقبه، وي نيز از پدرش عقبة بن خالد از امام باقر(ع). 2- محمد فرزند خالد طيالسي، از سيف بن عُميره، از صفوان فرزند مهران از امام صادق(ع)، از پدرانش از پيامبر و جبرئيل و سرانجام خداوند بزرگ. 3- صالح بن عقبه و سيف بن عُميره از علقمه فرزند محمد حَضرمي از امام باقر(ع)، {(مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد/772 787) } گفتني است: همه ي افراد پيش گفته از مشاهير راويان حديث هستند كه عموماً از سوي دانشمندان علم رجال توثيق شده اند مگر عقبة بن خالد و علقمة بن محمد كه توثيق خاص ندارند، ولي توثيق عام دارند؛ يعني افراد بنامي بودند كه روايات امامان را نقل مي كردند و اگر نقطه ي ضعفي در آنان بود، به يقين در جامعه اشتهار پيدا مي كرد و بر سر زبان ها مي افتاد و به يكديگر بازگو مي كردند؛ با اين همه، هيچ گونه قدحي درباره ي آن دو نقل نشده است. از اين طريق مي توان «توثيق عام» را احراز كرد. {(براي توضيح بيشتر ر.ك: منشور نينوا: مجيد حيدري فر/ص 35)}. در پايان ياد سپاري اين نكته ي مهم را براي همگان توصيه مي كنيم: براي اطمينان به صدور حديثي از معصومان(ع) بايد به روش پيش گفته عمل كرد، البته راه ديگري وجود دارد و آن اينكه گاه از متن حديث و بلنداي مضمون آن مي توان به صدور آن روايت از امام معصوم(ع) مطمئن شد. كه ملاكهاي تشخيص دقيق آن از حوصله اين نوشتار خارج است و مي توان زيارت عاشورا را از اين طريق نيز مورد بررسي قرار داد. براي آشنايي بيشتر با مباحث رجالي سند زيارت عاشورا، به دو كتاب ارزشمند «شفاء الصدور في شرح زياة العاشور» تأليف آيةالله ميرزا ابوالفضل تهراني«قدس سره» كه از شاگردان ميرزاي شيرازي بود و نيز «اللؤلؤ النضيد في شرح زيارة مولينا ابي عبدالله الشهيد» نگارش آيةالله شيخ نصرالله شبستري مراجعه فرماييد.