قرآن و تفسير


اين جا منظور ما بحث در تفسير قرآن و علوم آن نيست چه در اين موضوع كتاب مستقلي پرداخته ايم و اينك مقصود سبك تدريس
قرآن از نظر امام صادق (ع) مي باشد كه چگونه قرآن را معرفي كرده و روي مباني علوم قرآن افاضه علمي فرموده است.

بايد گفت فضيلت و اهميت هر علم به مقدار آثار فوايد آن است كه بر آن مترتب مي شود و قرآن به شرحي كه سابق داديم شامل تمام علوم است خواه از جنبه مادي و طبيعي و خواه از نظر مفاهيم و معاني و تهذيب نفوس و تكامل روح و انتظام امور اجتماعي كشور بنابراين افضليت و ارجحيت قرآن بر تمام علوم ديگر مسلم و قابل انكار نيست - قرآن متضمن علوم مادي براي طريقيت موضوع و علوم معنوي براي تهذيب نفوس و تكامل عقول است - و همين جهت موجب افتخار رسول خدا گرديد كه فرمود بعثت لاتمم مكارم الاخلاق برانگيختن پيغمبر به رهبري قرآن براي مكارم اخلاق بشري و افتخار اين بزرگترين خدمت به شخصيت رسول الله (ص) از خطوط برجسته زندگاني آن حضرت است - و لذا نتيجه اين مأموريت آسماني را به اين حديث خلاصه كرد فرمود.

اني تارك فيكم الثقلين (او الثقلين) كتاب الله و عترتي ما ان تمسكتم لن تضلوا و انهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.

ميان شما مخلوق دو مركز ثقل به امانت مي گذارم يكي قرآن كتاب الله و ديگر عترت من هستند كه هر كس بدان ها متمسك شود هرگز گمراه نمي گردد و اين دو مركز ثقل از هم غيرقابل انفكاك و جدائي است تا سر حوض بر من وارد شوند.

در اين حديث حرف جحد و انكار آورده كه همان (لن) كه بر سر (تراني) آورده يعني امكان ندارد هرگز ديدن كني اينجا هم مي فرمايد هرگز از هم جدا نشوند تا سر حوض كوثر.

در اين حديث رستگاري و سعادت هم آغوش تمسك به قرآن است و ضلالت و گمراهي همدوش با انحراف از اهل بيت است.

افتراق علت اساسي بدبختيهاي عالم و اقتران و اجتماع سبب فوز و فلاح و سعادت و سلامت است و لذا اخباري بسيار متضمن تمسك به قرآن و حتي تأكيد در وصاياي ائمه هدي مي باشد كه هر كس مايل به سعادت است به قرآن چنگ بزند و قرآن را از اهل بيت عترت كه مبين و مفسر قرآن هستند اتخاذ نمايد.

حضرت امام جعفر صادق (ع) به نقل كليني در كافي و عياشي در تفسير مي فرمايد:


قال رسول الله ايها الناس انكم في دار هدنة و انتم علي ظهر سفر و السير بكم سريع و قد رأيتم الليل و النهار و الشمس و القمر يبليان كل جديد و يقربان كل بعيد و ياتيان بكل موعود - فاعدوا الجهاز لبعد المجاز.

قال فقام المقداد ابن الاسود فقال يا رسول الله و ما دار الهدنة فقال دار بلاع و انقطاع فاذا البست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن فانه شافع مشفع و ماحل مصدق و من جعله امامه قاده الي الجنة و من جعله خلفه ساقه الي النار و هو الدليل يدل علي خير سبيل و هو كتاب فيه تفصيل و بيان و تحصيل و هو الفصل ليس بالهزل و له ظاهر و بطن فظاهره حكم و باطنه علي ظاهره انيق و باطنه عميق له تخوم - علي تخومه - و تخوم لا تحصي عجائبه و لا تبلي غرائبه فيه مصابيح الهدي و منار الحكمة و دليل علي المعرفة لمن عرف الصفه.

در برخي از كتب اين جمله را هم اضافه دارد فليجل جال بصره و ليبلغ الصفة نظره ينح من عطف و يخلص من نشب فان التفكر حيواة قلب البصر كما يمشي المستنير في الظلمات بالنور فعليكم بحسن التخلص و قلة الترابص. [1] .

رسول خدا (ص) فرمود اي مردم شما در دار دنياي سست بنياد هستيد و در حال سفر سريع السيري مي باشيد كه شب و روز شما را به سرعت پيش مي برد و خورشيد و ماه هر روز به حركت سريع خود روز نو مي آورند و هر چيز جديد را كهنه و فرسوده مي كنند و هر چه وعده داده شده انجام مي دهند اي مردم براي اين سفر دور و دراز خود وسيله و زاد و توشه مهيا سازيد تا به سلامت برسيد مقداد بن اسود عرض كرد يا رسول الله (ص) دار الهدنه چيست؟

فرمود خانه اي است كه زود به آخر مي رسد و به سرعت طي مي شد و راهي است كه به زودي قطع مي گردد پس وقتي كه فتنه ها و حوادث جوي و اوضاع و احوال زمان بر شما امر زندگي را مشتبه ساخت و مجاز و حقيقت را به هم مخلوط كرد سحر و معجزه در نظر شما يكي جلوه نموده - و نتوانستيد حق را از باطل و معجزه را از سحره تشخيص دهيد بي درنگ براي تشخيص به قرآن تمسك جوئيد زيرا قرآن شفاعت كننده است و شفاعتش هم در درگاه حق مقبول مي باشد.

قرآن گزارش مي دهد تمسك بندگان را به شرحي كه در سابق هم گفتيم قرآن به زبان
ناطق در قيامت شهادت مي دهد و گواهي مي نمايد - و هر چه قرآن بگويد گزارش او مورد تصديق و قبول است.

فرمود هر كس قرآن را پيشواي خود قرار دهد حتما به بهشت عنبر سرشت رهبري مي گردد و هر كس انحراف جويد و فاصله نگيرد بدون ترديد به سوي جهنم خواهد شتافت.

فرمود قرآن راهنمائي است كه به بهترين راه خير هدايت مي كند و كتابي است كه تفصيل و بيان هر چيز در او بوده و تميز دهنده حق از باطل است.

قرآن تميز دهنده حق از باطل است و فرق گذارنده بين صحيح و نادرست است هزل و لغو در آن راه ندارد.

قرآن داراي ظاهر و باطن است ظاهرش حكمي است انيق كه همه مي فهمند باطنش علمي است كه بسيار مشكل و عميق است كه نهايتي ندارد - عجايبش بي شمار و غرائبش هميشه تازه و سرشار - قرآن خورشيد درخشان و نير اعظم عالم است و كلماتش چون چراغهاي فروزان و علائم روشن و مشخص است و حكمت و دليل معرفت و راهنما و هادي است.

هر كس از روي معرفت و بصيرت بخواند و كيفيت استنباط آن را دريابد مردي متفكر و بصير و باشخصيت علمي مي گردد و با معرفت قرآن در درياي بي پايان دانش سير مي كند تا به كمال مي رسد.

فرمود قرآن انسان را از هلاكت و هر گونه بندهاي گسستني خلاصي مي بخشد و تفكر در قرآن سبب حيات و زندگي قلب آدمي مي گردد - و از ظلمات و تاريكي نجات مي دهد - و چنان روشن مي دارد كه هيچ وقت حق به باطل مشتبه نگردد فرمود به قرآن تمسك جوئيد اخلاص پيدا كنيد و سهل انگاري در تفاهم و درك قرآن به خود راه ندهيد تا بفهميد و رستگار شويد. [2] .


پاورقي

[1] تفسير عياشي - كافي كليني.

[2] نقل از مقدمه ترجمه سوره يس - نگارش فاضل معاصر آقاي محمد مسائلي اردبيلي.