صفات و اسامي خداي يگانه


طبيب اكنون من شهادت مي دهم بر وجود خالق عالم و خداي يگانه يكتاي بي همتا كه شريك ندارد و خالق تمام موجودات از سموم و غير سموم است - ابر و باد و ماه و خورشيد و افلاك ستارگان و ثوابت و سيارات -
جمادات و نباتات حيوانات انسان و عقول همه در كف باكفايت او مي باشد و به جميع مخلوق خود از مقدار و اثر و مؤثر و غيره عالم و واقف و آگاه است و همه چيز چه از باد و چه در معني در فرمان اوست.

و اكنون ميل دارم كه توحيد او را كه فرموده اي كه اول و آخر است و لطيف است و خبير است و امثال آنها براي من تشريح فرمائي كه توحيدم كامل شود.

امام (ع) او اول است بدون كيفيت و آخر است بدون نهايت مثل و مانندي ندارد اشياء را آفريده به قدرت خود نه از ماده اي نه از كيفيتي بدون علاج و مدد و نه با فكر و كيف - او اول بدون ابتدا و آخر بدون انتها و بدون ضد و ند و مثل و نظير است كه با چشم ادراك نمي شود با لمس محسوس نمي گردد - مگر به بصيرت دل و حس و عقل.

او قوي است به نيروي خود بدون معاون و كمك و شريك - اين كوههاي دامنه دار بزرگ و رشته هاي طولاني بلند عميق ريشه دار را آفريده است اين درياها و اقيانوسهاي بي سر و ته عميق مواج مهيب مدحش را خلق فرموده است.

اين همه درختان كهن و قوي و نيرومند را رويانيده است هر روئيدني هر جنبيدني هر متحرك بالاراده از آثار وجودي اوست - اين آسمانهاي بلند اين خورشيد درخشان و نير اعظم و ماه و ستارگان بسيار عظيم را آفريده همه نشانه قدرت و قوت بي انتهاي او مي باشد اين كرات و كواكب در هوا بدون نقطه ثقلي در حركت است بدون آنكه بيفتند يا فتوري در حركت آن رخ دهد - نقطه ي را به زلزله مي اندازد بدون آنكه نقطه ديگري آسيب ببيند و تمام اين عوامل از قدرت و قوت اوست.

فرمود قوت خالق را نمي توان به قوت خلق تشبيه نمود اگر بنا بود آن وقت جايز بود تشبيه بر او واقع شود - و به زيادي افزون شود و هر چيز كه محل كسر و نقصان يا فزوني باشد ناقص است بنابراين او را قوي مي خوانيم كه چيزهاي قوي آفريده و عظيم مي گوئيم كه چيزهاي عظيم خلق كرده و لطيف مي گوئيم باعتبار آنكه چيزهاي لطيف به وجود آورده است.

طبيب اكنون سميع و بصير را هم براي من معني فرما.

امام (ع) خداوند تبارك و تعالي به اين اسمها ناميده شده است براي آنكه چيزي بر او پنهان نيست و محتاج به چشم نيست تا بزرگ و كوچك را ببيند و تشخيص دهد بصير به
معني بينائي دل است نه ديدن چشم ما ديدن چشم را بصير نمي گوئيم بلكه آن كس كه با ديده دل به تمام جهات بينا و واقف است بصير مي گوئيم و اما سميع ناميده شده براي آنكه سومي هر دو نفري است كه با هم نجوا مي كنند و هر كس هر كجا صدائي و سخني داشته باشد خداي سميع مي شنود و صداي پاي موريانه را مي شنود - هيچ چيز بر او پنهان نيست هر چه گوش ها بشنود و چشم ها ببيند بر خداوند عالم پنهان و مخفي نيست - سميع و بصير بودن او مانند مردم نيست كه با حس ببيند و بشنود و هر چه خيلي ريز يا خلي بزرگ باشد ببيند و هر صدائي خيلي خفيف يا خيلي ثقيل باشد بشنود - بلكه او تمام الحان و اصوات را مي شنود تمام موجودات ريز را از ذره تا دره مي بيند.

(خداوند عالم براي حواس ما حد و مقداري معين فرموده تموج هوا را از 16 هزار به پائين و سي دو هزار به بالا را گوش بشر نمي شنود و مواد را مقداري در حجم و ميداني در بعد بيشتر نمي توان ديد - اما گوش برزخي و چشم دل بيشتر از اين مقدارها را مي تواند ببيند.)

خداوند است كه آنچه جليل - دقيق - صغير - عظيم - كبير باشد او مي بيند و مي شنود و از نيات و اغراض و مقاصد و افكار و انديشه ها اطلاع دارد و عالم است به آنچه غرايز و طبايع به وجود مي آورد و خواصي كه در موجودات نهفته است عزيز است پروردگاري كه در توصيف نيايد آن خدائي كه منزه است و شبيه به خلق در علم و قدرت و صفات نيست برتر و بالاتر و منزه تر از همه چيز است.

طبيب خوب فهميدم ولي معني لطيف را خوب درك نكردم مي خواهم اين كلمه را هم براي من معني فرمائي كه ديگر شبهه و ابهام و مجهولي براي من باقي نماند.

امام (ع) اي طبيب هندي او را لطيف ناميديم براي آنكه موجوداتي لطيف آفريده و به چيزهاي لطيف علم و اطلاع دارد موجوداتي مانند پشه - مورچه - موجودات ذره بيني آفريده (چون اتم - اتر - اثير - جوهر فرد - عناصر - برق - و غيره) كه همه لطيف است و كارهاي لطيف از او ساخته است - ذراتي كه از كوچكي شناخته نمي شوند ولي نر و ماده دست و پا دارند و ساختمان وجودي آنها مانند ساختمان وجودي يك حيوان بزرگي است مثل پشه كه شبيه فيل است و دشمن فيل است و مورچه كه شبيه شير و دشمن شير است.



پشه چو پر شد بزند فيل را

با همه تندي و صلابت كه اوست



مورچه گان را چه فتد اتفاق

شير ژيان را بدرانند پوست