خواص ابر


فرمود نظري به ابر كن ببين چه آيت بزرگي است كه بين آسمانها و زمين مانند دود است آن جسدي نيست كه بشود لمس كرد يا كوهها را مس نمايد ميان درختان ظاهر مي شود حركت نمي دهد شاخي از آن را نمي شكند به چيزي معلق نمي شود به كارواني ملاقات نمايد حايل بعضي با بعضي مي گردد و برخي از ظلمت و كثافتش مي ترسند اين ابرها حامل آب است (نه آنكه مانند حوض باشد بلكه در عمل شيميائي خود آب است كه مي بارد) و احدي نمي تواند وصف ابر را بنمايد و عقلها بر كنه عجايب آن درمانده است اين ابر مستقلا در هوا ظاهر مي شود و پراكنده مي گردد جمع مي شود - پخش مي گردد - سرعت مي گيرد - توقف مي كند - نازك مي شود - ضخيم و كلفت مي گردد و بادها آن را به هر طرف بخواهد مي برد و هر جا اراده حكيم عليم است مي بارد.

ابرها دفعة به زير مي آيند دفعة بالا مي روند با آنكه حامل آب است چه آبي، آبي كه مي تواند درياها به وجود آورد آبي كه مي تواند سيلهاي مهيب خانمان برافكن به جريان اندازد آبي از مرتفع ترين قلل كوه گرفته تا پست ترين اعماق زمين را احاطه مي كند از آن درياها و نهرها و جويها جاري مي شود چاهها پر آب مي گردد مزارع سرسبز و خرم مي شود و گاهي به سرعت مي بارد و زماني ترشح مي كند.



ترشح هاي ابر نوبهاري

چنان ريزد كه بنشاند غباري



اين ابرها از فرسخها بالاي سر مي بارد و قطرات آن چنان تعبيه شده كه نه تنها مزاحم كسي نگردد بلكه فرح بخش و روح افزا باشد - حوضها - بركه ها - درياچه ها - رودها را پر مي كند به اقيانوسها مي رسد باز به شكل بخار صعود مي كند مانند دوش آب پاش مي ماند - بگوارائيش زمين و تمام موجودات روي زمين را شاداب و زنده مي سازد و گرد و غبار از چهره
همه بشويد و فرش زمردين به وجود مي آورد و لباس الوان از برگ و گل و شكوفه بر شاخهاي نباتات مي پوشاند - گياههاي متنوع براي ارزاق خلق بروياند و چون ابر آبپاشي خود را به مقداري كه مقدر صانع مقرر نمود مي رود و ديگر اثري از آن نيست و چشم آنها را نمي بيند ولي قلب آن را درمي يابد.

(اگر بنا بود به عقيده طبيعيين خود ابر بخار بود و مي ريخت بايد پس از باريدن از بين برود و در حالي كه مي بينيم مدتها بالاي سر ما مي باشد نمي بارد حتي تا چهل روز بود و نباريد گاهي در حال حركت مي بارد و پس از باريدن باز وجود دارد و به جاي خود مي رود و لذا قرآن مي فرمايد ءانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون آيا شما نازل كرديد و مي باريد باران از ابر يا ما هستيم كه به هر كجا بخواهيم و هر وقت اراده كنيم باران بباريم؟!)

فرمود اي طبيب پس قلب شناخت كه اگر مدبري نمي بود از اين وصفي كه كردم كسي از عهده برمي آمد متحمل اين نقشه به اين عظمت بشود چه كس قدرت داشت اين باران گراني كه تمام زمين را سيراب مي كند بالا ببرد و بدين ترتيب پسنديده فروريزد - آيا خود ابر قادر است اين كار را بكند و فرسخها آب را بردارد بالا برد و ببارد اگر اين طور است چرا گاه و بيگاه مي بارد چرا يكجا فرونمي ريزد و قطره قطره مي باشد چرا جاهاي شورستان و نمكزار و اراضي باير بيهوده آبها را تلف مي كند به زير زمين هاي مستعد فقط نمي ريزد و چرا به شهرها مي ريزد و يك شهر را مي دهد شهري را متروك مي سازد.

پس بايد يك مدبر حكيم عليمي داشته باشد كه با يك حساب دقيقي باران را از ابرها فروريزد تا همه بدان زنده باشند و آن مدبر هم بايد يكي باشد تا اختلاف نظر رخ ندهد اگر دو يا سه مدبري بود حتما با اختلاف نظر نظم عمومي به هم مي خورد و تناقضي در كارها رخ مي داد برخي به تأخير و بعضي به تقديم و اغتشاش مي شد و نتيجه مطلوبي از باران به دست نمي آمد.