نكته حساس


غرض اصلي از ارسال رسل و انزال كتب آسماني هدايت و تنوير افكار عمومي بشر بوده كه سوق به حق پيدا كند و از حضيض مذلت جهل و ضلالت به اوج عزت علم و فضيلت ارتقاء يابند اين هدف اصلي مورد توجه و وجهه ي همت پرورش يافته گان مكتب ربوبي بوده نهايت زمان و مكان - تحول و تطور حيات و ممات كشتن و كشته شدن هيچ يك مانع انجام وظيفه نبوده و نيست.

مشعلي كه آنها افروختند چنان استوار گرديد كه هميشه زنده و جاودان است و هيچ وقت فرسوده و كهنه و از كار افتاده نمي شود - خواه در مسند خلافت و سلطنت ظاهري بوده يا در سرير سلطنت بر قلوب و روحانيت و سيادت بر نفوس در هر حال وظيفه همان ارشاد و هدايت است.

حضرت امام صادق عليه السلام چنانچه خود فرموده از روي جفر و صحيفه فاطميه مي دانست كه خلافت ظاهري نصيب آنها نيست و بايد مسيل و مسير خلق را رو به كمال و فضيلت رهبري كرد در مقام برآمد كه با يك تحول فكري براساس علم و فضيلت اين خط سير را عوض كند نهايت جديت و پافشاري و استقامت مي خواهد تا اثر خود را ببخشد و همين كه تحول فكري رخ داد مردم عالم و دانشمند و بافضيلت شدند به نيروي علم و دانش تشخيص مي دهند و بر راه حق سير مي كنند از اين جهت به محض تحول سياسي بين بني اميه و بني عباس خود را كنار از سياست كشيد و اساس و شالوده تحول فكري را ريخت و با يك جاذبه ولايت مطلقه الهيه با تناسبي كه در سياست عصر اول عباسي نسبت به ساير اعصار سلاطين اسلامي بوده حركت فكري به وجود آورد و سي و پنج سال دنباله نقشه پدر را گرفت و در طول نيم قرن چندين دوره علمي و فكري و تربيتي اذهان و افكار عمومي را عوض كرد و متوجه علم و فضيلت نمود اين نكته حساس اساس تحول فكري مسلمين در جهان شد و چون عراق مطمع نظر مسلمين بود كوفه - بصره - و بغداد - خراسان از مكه و مدينه الهام علمي مي گرفت و چهار هزار
دانشمندي كه در مدينه نشو و ارتقاي عقلي پيدا كرده بودند به اين نقاط حساس منتقل گرديدند و مشعل علم و هدايت همه جا از قول صادق آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم فروزان بود علوم و فنون كتب و معارف - فرهنگ و لغات حتي آداب و ادبيات و اخلاقيات همه با سرلوحه حدثنا جعفر بن محمدالصادق در تمام مدارس و مساجد رواج كامل يافت و اين چهار هزار دانشمند بزرگ بلندگوي معارف دين بودند كه از جعفر بن محمدالصادق (ع) جلوه گر بود.

در نتيجه آن تحولي كه بايد به دست زمامدار شروع شود به قدري عميق تر و استوارتر و محكمتر شروع شد كه هنوز پس از سيزده قرن پرتو آن درخشان است و اگر چه مردمي ساده لوح مادي و دنياپرست براي اعمال شهوات و ميول خود صباحي چند بر مسند خلافت تكيه زدند اما شالوده تحول و حركت فكري مسلمين طوري ريخته شد كه در قرون بعدي هم زمامداران سياسي و خلفا و سلاطين با آنكه بوي خون از شمشير آنها مي چكيد سنت بر اين جاري شد كه در مقابل علما و بزرگان سر اطاعت خم كنند و زانوي ادب به زمين زنند و به كرنش و تواضع افتند و اين جالبترين سطور زندگاني اما صادق عليه السلام است كه از اثر مكتب جعفري او مشهود و هويدا گرديد و شرح اين ماجرا را در تاريخ مفصل اسلام در رفتار سلاطين با علماء مي توان مشاهده كرد و به عظمت فكر و نبوغ آسماني امام صادق عليه السلام در تحكيم مباني علم و فضيلت و ايجاد مدرسه و مكتب تربيتي او پي برد.