روش معاشرت امام صادق با مردم


يك دسته از مربيان جهان معتقدند كه هيچ درسي مؤثرتر و بهتر از معاشرت و مبادرت به كار و زندگي در تلقين و تعليم عبادات و آداب نيست با عمل و روش عملي بهتر مي توان افكار و انديشه و خوي و عادات خود را به ديگران تلقين نموده و به آنها تحميل كرد و ديگران را شريك در احساسات خود كرد - اين عقيده تا حدي مورد قبول مكتبهاي تربيتي است زيرا عمل ترجمان افكار است و رفتار دليل گفتار و گفتار مولود انديشه است.

خاندان هاشم از قبل از طلوع اسلام به سجاياي بارزي مزين بودند و برخي از صفات كه در عرب بيش از هر ملتي بروز داشته در بعضي از خاندان ها و فاميلها شدت ظهورش آشكارتر بوده است مثلا در هاشم جد پيغمبر (ص) سماحت و شجاعت و بشاشت و بلاغت و براعت و صفات خاصه او بود.

و اين صفات به وراثت به اولادش رسيد بالاخص كه حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله و سلم خاتم النبيين تربيت شده مكتب ربوبي بود و علاوه بر خصال ميراثي سجاياي ذاتي نفساني هم داشت كه اين فضايل جزء غرائز طبيعي فطري آنها محسوب مي گرديد و كليه فضايل نفساني در او جمع بود و به اوصياء منصوب و منصوص آسماني او همه به وراثت رسيد و بهترين دليل روشن اين حقيقت اسامي و القاب و كني پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه معصومين است كه نماينده اين غرائز طبيعي است - و مجموعه آنها را مي توان به اخلاق فاضله تعبير كرد.

اما حضرت امام جعفرصادق عليه السلام مثال بارز و نمونه كامل آن همه فضايل بوده است و آئينه سر تا پا نماي جدش رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد - و همان طور كه جدش خود را به عمل مخصوصا صداقت و امانت به جامعه عرب و جاهليت معرفي كرد كه او را محمدامين و محمدصادق گفتند جعفر بن محمد را نيز همه صادق و امين و عالم و مربي لقب دادند و بديهي است
هر بشري به عمل خودش معرفي مي شود كه عمل ترجمان ذات و صفات است - لذا علماي عالم همه در تعريف شخصيت امام صادق عليه السلام گفته اند.

امام صادق عليه السلام داراي يك حيات علمي آميخته به اخلاق و فضيلت بوده است كه با نيروي همان علم و اخلاق توانست اين همه شاگردان مختلف السيره را جلب كند و همه آنها را به جاذبه مكارم اخلاق خويش به خضوع و خشوع درآورد و به آنها علم و دانش بياموزد.

و به عقيده نگارنده بزرگترين معجزه امام صادق (ع) همين جلب و جذب روحيه مردم و تربيت و تعليم نفوس است.

تا كسي در رشته آموزش و پرورش وارد نباشد نمي تواند اين حقيقت را دريابد كه افتتاح يك مدرسه و جلب افراد و تعليم آنها در يك محيطي مانند قرن دوم كه سابقه علم و فضيلت نداشته چقدر مشكل و طاقت فرسا است اين اهميت تربيتي او را بايد در روش معاشرت خود جستجو كرد.

امام صادق عليه السلام داراي يك عزت و حشمت امامت بود كه سطوت او همه افراد بااستعداد و بالياقت را جلب كرده و به كرنش آورد.