امام صادق و عدالت بين زنان


حضرت امام جعفرصادق عليه السلام بيش از همه ائمه ما عمر كرد كه تا هفتاد هم نوشته اند و زنان او هم از عقدي 3 و كنيزان تا يازده نفر نوشته اند كه مجموعا چهارده زن بوده مانند جدش رسول خدا و اميرالمؤمنين عليهم السلام و نكته اي كه جالب توجه است اين است كه در زندگي اين خاندان نبوت و رسالت با آنكه اكثر آنها بيش از يك زن داشته اند و علل و عوامل محيط و زمان و مكان و آداب و رسوم ملي عربي مقتضي بود كه بيش از يك زن بگيرند بين زنان آنها آن اختلافاتي كه بين زنان سايرين خلق روي مي داده رخ نداده است و عدالت خانوادگي بين زنان مجري بود تمام زنان ائمه راضي و خوشنود بودند و حتي آن دو امام مسموم كه به دست زنان خود مسموم شدند تحت تأثير سياست دشمن قرار گرفتند نه از لحاظ اختلاف زناشوئي و مناقشات داخلي و اين هم از كرامتها و اعجاز ائمه معصومين (ع) بوده است.

امام صادق عليه السلام بين زنان خود بسيار رعايت عدالت را مي فرمود و زنان او راضي بودند و آن حقيقت عدالت تا آنجا كه در خور قدرت ولايت بود بهتر و نيكوتر از ساير خلق كه نيروي اجراي اين عدالت را نداشتند اجرا مي شده است.

و از اين تفسير قرآن چنين استفاده مي شود كه غريزه عدل بين زنان آنها تا سر حد امكان اجرا مي شد.

سائلي از زنادقه آمد نزد اباجعفر احول كه به نام مؤمن الطاق مشهور است و در رديف
موثقين روات است - گفت بگو بدانم اين دو آيه كه با هم تضاد دارد چگونه است در يك آيه مي گويد فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده (سوره نساء) يعني از زنان به شرط قدرت و استطاعت دو تا سه تا و چهار زن مي تواني بگيري مشروط بر اينكه عدالت بين آنها اجرا كني - و با مساوات رفتار نمائي.

در آيه ديگر مي فرمايد ولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلا تميلوا كل الميل.

يعني استطاعت و توانائي عدالت مجري داشتن بين نساء نداريد پس تمايل زياد به تعدد زوجات نداشته باشيد.

آن زنديق گفت اين دو آيه با هم فرق دارد شما كه مي گوئيد در قرآن تضاد نيست اين تضاد؟!

مؤمن الطاق گفت من پاسخ تو را اكنون نمي دانم بايد بروم از امام خود بپرسم - اين بگفت و مصمم حركت مدينه شد تا رسيد حضور امام ششم جريان را به عرض آن حضرت رسانيد.

امام صادق (ع) فرمود اما قوله فان خفتم الا تعدلوا فواحدة: فانما عني في النفقه يعني منظور از شرط تعدد زوجات عدالت است در اين آيه تعديل نفقه است يعني نفقه و زندگاني داخلي و معيشت زنان خود را به طور مساوي قرار دهد هر چه خريد از خوراكي و لباس و مسكن براي همه باشد كه تبعيض موجب نگراني و اوقات تلخي مي گردد.

و اما قوله ولن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فانما عني في المودة فانه لا يقدر احد ان يعدل بين امرأتين في المودة.

يعني مراد از اينكه هرگز بشر نمي تواند عدالت را بين زنان خود مجري سازد اين است عدالت دوستي و قلبي را بين همه يكسان داشته باشد زيرا قلب ها دست خداوند است لا مؤثر في القلوب الا الله و ممكن نيست انسان دو نفر را هر چند در يك شرايط باشند يكسان دوست داشته باشد.


رسم عاشق نيست با يكدل دو دلبر داشتن

يا ز جانان يا ز جان بايست دل برداشتن



قهرا آن كس كه چند زن داشته باشد هر يك را به جهاتي دوست دارد و مسلما دوستي
همه آن ها يكسان نيست شدت و ضعف دارد و عدت و مدت پيدا مي كند - با اين بيان يك درس علمي و روانشناسي و علم النفس و درس اقتصاد تعليم فرمود و ثابت كرد كه تناقض در عدالت نيست نفس عدل در هر دو مساوي ولي در متعلق آن كه يكي مادي و ديگر معنوي است يعني در انفاق بر اهل و عيال بايد مساوي باشد و در دوستي و عواطف كه امر قلبي است هرگز تساوي درجه و مرتبه مودت و محبت حاصل نمي گردد مؤمن الطاق برگشت به كوفه و به آن مرد زنديق پاسخ كافي داد.