نمايندگان خراسان نزد امام صادق


به شرحي كه در سابق گفتيم مردمي كه از دست مظالم بني اميه و وقاحت و بي شرمي آل مروان به ستوه آمده بودند در مقام اسقاط حكومت آنها برآمدند و بسيار كوشش كردند كه به هر نحوي ميسر است بني اميه را ساقط كنند و زمام را به دست زمامداري صالح بسپارند و لذا اول كه امامين صادقين را براي اين مقام صالح تشخيص دادند بنابر عقايد عمومي دعوت خود را مبني بر صدارت و خلافت آنها آغاز كردند.

در كتاب بصائر الدرجات مي نويسد: مردي از اهل كوفه از بدخواهان اموي به طرف خراسان رفت و مردم را دعوت به دوستي امام صادق عليه السلام نمود و انقلاب فكري به وجود آورد و در اين دعوت افكار از آل مروان برگشت ولي در انتخاب خليفه اختلاف نظر پديدار گرديد.

يك دسته مطيع و مجيب و مجاهد و فداكار در راه روي كار آوردن علويين بودند - يك دسته در انتخاب شخصيتي از آل محمد و علويين اعمال نظر مي كردند.

يك دسته هم براي بني عباس جانبداري مي كردند.

در بين دو دسته مثبت و منفي و دسته متوقف و بي رأي اختلاف بالا گرفت و از هر طبقه يك نفر انتخاب شدند و به مدينه خدمت امام صادق عليه السلام رفتند تا جريان كار را از نزديك خود از امام ششم بپرسند - در اين دسته يك كنيزكي بود يكي از مردان مسافر نزد آن كنيزك رفت و با او خلوت كرد چون به مدينه رسيدند امام صادق عليه السلام پرسيد از آن مرد كه تو از كدام دسته اي مخالفي يا موافقي يا متوقفي گفت من از دسته بي طرفان هستم متورع و پارسا تعبير مي شد حضرت صادق عليه السلام فرمود - ورع تو كجا رفت آن وقت كه با كنيزك خلوت كرده بودي عرق
شرمندگي و انفعال بر صورت او نشست و پاسخي نداد.

باري اين خبر كه از اسرار آن مرد و زن بود، دليل بر علم امامت آن حضرت است و به واردين عدم قبول خود را اعلام فرموده به خراسان برگشتند بني عباس هم فهميدند امام صادق (ع) داعيه خلافت ندارد قيام براي احراز آن مقام نمودند. [1] .


پاورقي

[1] بصائر الدرجات محمدحسن صفار قمي متوفي 290 كه از اصحاب امام عسكري عليه السلام است.