امام صادق و اصلاح شئون اجتماعي


چنانچه اشاره شد اوايل قرن دوم هجري عصر انقلاب سياسي بود زيرا تغيير حكومت هميشه و همه جا متضمن يك تحولات اجتماعي مي گردد و چون ضعف و فتور بني اميه به حد سقوط رسيد و علويين هم از ائمه حاضر به زمامداري و قبول خلافت نشدند بني عباس به ميدان آمدند - در اين فترت اختلاف آراء و تشتت افكار زياد بود و گاهي اختلاف حب و بغض زمامداران به اختلاف شخصي و فاميلي مي رسيد مخصوصا در عرب كه تعصب نژادي هم بود - اختلاف طبقاتي از جهت افكار سياسي شدت گرفت.

در آن عصر امور مالي و بنيه اقتصادي كشور بسيار قوي بود - فقط در تغيير حكومت اختلاف افكار بروز نمود - و ما در دوره خود بالحس ديديم كه اكثر اختلافات خانوادگي و فاميلي در شهرها و قصبات و دهات از انتخابات سياسي نمايندگان مجلس مشروطه پديدار گرديده و منشأ اختلاف طبقاتي در امور مادي و شؤن اقتصادي گرديد.

در زمان امام صادق عليه السلام اين اختلافات ظاهر گرديد ولي چون عقايد و ايمان مردم خوب بود و اهل بيت عترت را به دلايلي كه در كتاب سيدالشهداء عليه السلام نوشتيم به سيادت و اعلميت و افضليت مي شناختند براي حل مشكلات اجتماعي و رفع اختلافات فاميلي و رتق و فتق امور خانوادگي به امام ششم مراجعه مي كردند و از آن حضرت مي خواستند كه بين اقوام و عشاير و فاميل ها و خانواده ها اصلاح فرمايد - و هر دو جانب اطاعت امر مي كردند از جمله خاندان و طايفه اي كه اختلاف پيدا كردند، مشاجره و مناقشه بين منهزم ابن ابي بريده
اسدي كوفي كه از روات امام ششم بود و بين فاميل مادريش اختلاف رخ داد حضرت آنها را دعوت كرد يكبار هم به خانه مادر آنها رفت و با آنها به مذاكره پرداخت و قبل از آنكه وارد بحث اصلاحي شود فرمود - هر كس در اختلاف زودتر گذشت كند و خشم خود را فرونشاند با آنكه بداند حق با او است مخصوصا مادر كه دامنش مهد پرورش اولاد بود و پستانش وسيله ارتزاق فرزند بود بايد فرزند بر مادر خشم نگيرد و اطاعت امر او را كند و به شكرانه پرورش مادر بايد احترام او را بنمايد به همين منطق امام عليه السلام بين آنها اصلاح گرديد راضي و خوشنود از خدمتش مرخص شدند. [1] .


پاورقي

[1] بصائر الدرجات و مناقب ابن شهرآشوب به نقل الامام الصادق ص 291 ج 1.