امام صادق و تعليم در مخاطرات


ابن شهرآشوب و قطب راوندي از عبدالله يحيي كاهلي روايت مي كند كه در خدمت آن حضرت بودم فرمود اي عبدالله اگر درنده را ببيني چه مي گوئي من عرض كردم كه چيزي نمي دانم آن حضرت فرمود چون درنده اي را ديدي در صورت او نگاه كن و آية الكرسي را بخوان و پس از آن بگو عزمت عليك بعزيمة الله و عزيمة محمد رسول الله و عزيمة سليمان بن داود و عزيمة علي اميرالمؤمنين و الائمة من بعده ان تنحي عن طريقنا و لم توذنا فانا لا نوذيك
چون دعا را بخواني از شر او مصون خواهي ماند و آن حيوان از راهي ديگر خواهد رفت.

عبدالله كاهلي گفت كه پس من وقتي به جانب كوفه مي رفتم به ناگاه سبعي در راه به من برخورد من آنچه را كه آموخته بودم خواندم آن حيوان درنده سر خود را به زير انداخت و راهي ديگر در پيش گرفت و رفت پسرعم من كه با من بود گفت من نشنيدم سخن بهتر از آنچه تو گفتي گفتم اين سخنان را امام جعفرصادق عليه السلام به من آموخت او گفت شهادت مي دهم به امامت او.