امام صادق با پدرش


پس از رحلت امام زين العابدين جعفر بن محمد يك ملكات راسخه اي در فضيلت نفساني يافته بود كه سرمايه او از جهت دين و تقوي گرديد و اگر از تربيت ربوبي صرف نظر كنيم كافي است كه بگوئيم جعفر بن محمد در كنار عواطف و ادب جدش تربيت يافت و در كمال رشد و نشو و ارتقاي اخلاقي قرار گرفت و در همان سن بلوغ جواني بود كه كهن سالان از محضرش درس ادب نفس فرامي گرفتند و با خردسالي سالخوردگان در ساحتش زانوي ادب به زمين مي زدند.

اين سرمايه ايمان و عقيدت و زهد و تقوي با بيست سال ديگر كه با پدرش در مهد امامت و آغاز مكتب باقري قرار گرفت علم و دانش را شكافت و شاخه هاي علوم را تجزيه و تحليل نمود و علم را به عمل و دانش را با بينش و فضيلت را با اخلاق به هم آميخت.

بيست سال بحث و تحقيق و تتبع و كاوش در تفسير و تأويل آيات و تعبير و تحقيق در حديث و افاضات ساير علوم رياضي و طبيعي در سايه بيان آيات قرآن يك سرمايه ديگري براي امام صادق عليه السلام ذخيره كرد كه اگر از مقام امامت و صفوت و برگزيدگي و برازندگي آنها صرف نظر كنيم همين دوره 15 ساله تربيتي زمان جدش و بيست ساله آموزش و پرورش پدرش كافي بود كه با قابليت استعداد و شم علمي وحدت و شدت ذكاوت و ذهن به حد كمال علم و ادب رسيده باشد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گردد.

چنانچه در كتاب زندگاني امام محمدباقر عليه السلام نوشتيم تحولات اقتصادي و مشكلاتي كه قهرا در فترات و تحولات انقلابات سياسي پيش مي آيد اوضاع و احوال فرد و جامعه را پيرو آن انقلابات مي نمايد خاصه در يك شهري كوچك و يك محيطي روحاني كه منشأ حركت فكري و استقلال حكومتي و ايجاد سلطنتي گرديده شهري مانند طيبه كه چندين هزار مرداني بزرگ مانند سلمان و اباذر - مقداد و عمار و غيره پرورش يافته اند اكنون در تحول سياست دو خاندان امويه و عباسي تحت تأثير اقتصاديات قرار گرفت و خاصه شهري كه چند بار قتل عام و غارت شده بود همه مردم آن فقير و بي بضاعت و رنج ديده و تعب كشيده و مصيبت زده بودند ابواب لعن و طعن و نفرين بود كه به سوي شجره ملعونه و خاندان آل ابوسفيان و آل مروان فرستاده مي شد در چنين شرايطي امام محمدباقر عليه السلام شروع به نشر علم و دانش كرد و اداره امور فقرا و خاندانهاي بي بضاعت و واردين طلاب علوم و فضيلت را به عهده گرفت و با شرايط سختي از جهت معيشت و تربيت جسم و جان مردم مدينه مواجه گرديد و امام جعفرصادق عليه السلام


در كارهاي پدر معاون و جانشين و عامل مؤثري بود كه به همه اين اوضاع و احوال شاهد و ناظر گرديد از يك طرف مي خواست مردم را از چنگ فقر و قحطي و گراني و تنگدستي نجات بخشد از يك طرف نفوس و ارواح آنها را به تربيت مذهبي پرورش دهد و افق فكر آنها را روشن ساخته به سعادت و كمال لايق خود بالا برد - اين دو جبهه از مسائل مشكل محيط آن عصر بود كه امام صادق عليه السلام در نهايت رشد عقلي و علمي خود عامل غير مستقيم اين كار بود.