امام صادق با جدش


درباره حضرت امام جعفرصادق عليه السلام از نظر مورخين عرب همان سبك عمومي عمل شده و لذا هر يك به مفاد نتيجه روحي و علمي شرح زندگاني امام را به دو جمله يا كم و بيش خلاصه كرده اند اما فرقه اماميه در نشو و نماي اين خاندان و سيره روزمره آنها قدم كاوش و تحقيق نموده و از معاصرين آنها سينه به سينه نقل اخبار كرده اند.

حضرت امام جعفرصادق عليه السلام با جدش زين العابدين پانزده سال به طور متوسط و يقين زندگي كرده كه اگر رحلت امام چهارم را سال 95 و تولد امام صادق عليه السلام را سال 80 قبول كنيم همين مدت در پرورش جدش بوده و از نبوغ ذاتي وحدت ذهن و شدت ذكاء خويش در محفل جدش بهره كافي برده و از آن اسرار و رموز املاء و انشاء امام سجاد عليه السلام حداكثر استفاده را نموده است.

شكي نيست كه هر طفلي از سن ده يا پانزده سالگي حداكثر كاوش و جستجو و تفحص و پرسش و سئوال را در آنچه نمي داند مي نمايد و اصراري دارد كه مجهولات خود را بپرسد و هيچ كس براي اين گونه مسائل از پدر و مادر و جد و جده آشناتر و نزديكتر نيست خاصه كه يك تحولي در خاندان آنها رخ دهد علت و عوامل و وسايل و اسباب آن را مي پرسد و
مي خواهد به ريشه كار دست يابد و اين غريزه طبيعي كشف و كسب علم است كه مكرر ديده شده كودكان در اين قسمت بسيار مصر و با استقامت و پافشار در سلسله سئوالات متعاقب خود مي باشند و پدر و يا مسئول هر چند پاسخ منفي هم بدهند آنها دست بردار نيستند، تا قانع شوند.

امام زين العابدين عليه السلام در سي ساله آخر عمر پس از فاجعه مولمه كربلا مواجه با حوادث خونيني گرديد مخصوصا در مدينه و انقلاب خونين حملات قتل عام و نهب اموال مردم از طرف آل زياد و آل مروان امام صادق عليه السلام را به يك سلسله حوادث مهم و علل پيدايش آن متوجه ساخت و سيره آباء و اجداد خود را بر طريق عمل در قبال آن وقايع مشاهده مي كرد.

مصائب و متاعبي كه براي جدش رخ داد. سطور برجسته اي براي توجه به روح الاجتماع ملت اسلام بود كه هدف دين چيست و چگونه عمل شده و مخالفين چگونه تلقي كرده اند در اين موقع كه منابع اختلاف و خصومت را ديد در مقام راه حل قضيه برآمده كه با حس انتقام و قصاص جا عمل معارضه و مبارزه به مثل يا طريق هدايت و ارشاد پيش گيرند و هدف اصلي مشعل داري را به منصه ظهور و بروز رساند.

امام صادق عليه السلام در كنار محفل تربيتي جدش كه از مكتبهاي تربيتي بسيار عميق و پر اهميت بود قرار داشت و از افاضات علمي و تهذيب نفساني امام سجاد عليه السلام به حد كمال تربيت و زهد و عبادت و تقوي فراگرفت و مايه تربيتي او در ظاهر پس از تربيت ربوبي در مهد عواطف زين العابدين عليه السلام بود.

موضوعي كه بسيار جالب توجه است و نشان مي دهد تربيت ربوبي و تهذيب نفساني منشاء اصلاح حال اوليه هر فردي است اين است كه يك جوان مراهق و تازه بالغ كه به سر حد كمال غرائز طبيعي رسيده با يك مردي كه مراحل حيات را طي كرده و شهوات او كشته شده چگونه در وضع و محاذات افاضه و استفاضه تربيتي قرار گرفته و نيروي قابله و قابضه او در اخذ آموزش و پرورش قوت و قدرت گرفته و هر چه را كه جدش با او به ميان گذاشته همه را به حد كمال فراگرفته است.

پانزده سال هر گفتار و كردار و رفتاري امام سجاد عليه السلام داشت جعفر بن محمد فراگرفت و مانند نقش بر سنگ در خاطر صاف و پاك او منقش گرديد كه بارزترين آن حالت عبادت و تقوي و زهد و ورع و حال گريه و خضوع و خشوع بوده است اين تربيت و ادب ديني و توحيدي امام صادق عليه السلام را مهياي يك عالم روشن تر و صحنه پهناورتري از علم و فضيلت نمود.