وجه تسميه ديگر


يكي ديگر از دلايل اين لقب اين است كه در زمان امام جعفرصادق افكار و عقايد مختلفي به وجود آمد كه از جنگهاي صفين و نهروان سرچشمه گرفت و خوارج ظهور كردند عقايدي در معارف اسلام پديدار شد كه اذهان را مشوب كرد و چون مباني استدلال آنها سست و بر پايه سخيفي بود و معتقدين به جبر و تفويض و تجسم و قدريه و غيره نمي توانستند اثبات كنند مردم را در شبهه مي انداختند تا آنكه با جنبش علمي و حركت فكري به رشد علم و عقل مي آمدند حضور امام صادق عليه السلام و او بدون آنكه به كلمات سست و سخيف و بي منطق متوسل گردد چنانچه اكثر مبتديان عمل مي كنند مطلب را با بيان بسيار ساده و مستدل بدون تعقيد و ثقالت و پيچ و خم دادن به سخن از هم مي شكافت و شنونده موضوع را هضم و تحليل كرده و به ذهن و سليقه و ذوقش منطبق مي گرديد و بي اختيار مي گفت صدق جعفر بن محمد اين افكار عمومي در روش علمي موجب شد كه همه گفتند گفتار جعفر بن محمد صادق است و او صادق مي باشد و از همين محيط بود علم كلام پديدار گرديد كه بعدا در همين كتاب در اطراف آن بحث خواهيم كرد و جهت ديگري هم نوشته اند براي آن بود كه مانند فرزندش حسن عسكري در قبال جعفر كذاب اشتباه نشود چه اكثر تشابه اسماء موجب خلط مباحث گرديده و اين جعفر را صادق گفتند تا از جعفر كاذب مشخص باشد.