وصف دنيا از زبان امام صادق


براي آنكه دنيا را با حدود آن يعني نفس و تمايلات آن را محدود كند تا نظام اجتماع و نظام نوع برقرار بماند و در تماس منافع و تمايلات نفساني نزاع و زد و خوردي بين مردم نشود امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

ان مثل الدنيا كمثل ماءالبحر كلها شرب منه العطشان ازداد عطشه حتي يقتله [1] .

فرموده مثل دنيا چون آب درياست كه تشنه در كنار آن مي رسد اگر به مقدار احتياج بنوشد عطش او فرونشيند و اگر بيشتر از نياز بياشامد هلاك مي گردد.

چقدر خوب تشبيهي است كه فرموده آب با آنكه سرمايه حيات و زندگي است اگر به قدر نياز مورد استفاده قرار گيرد نعمت و راحت آورد دو بيش از حد آن نقمت و مشقت انگيزد



طرب افسرده كند دل چه زد حد درگذرد

آب حيوان بكشد نيز چون از سرگذرد



فرمود مثل الحريص علي الدنيا مثل دودة القز كلما ازدادت من القزعلي نفسها لفا كان ابعد لها من الخروج حتي تموت غما [2] .

يعني كساني كه در دنيا حرص و ولع و آز و زياد روي دارند و در اعمال شهوات و تمايلات نفساني بيش از حد نياز مبالغه مي كنند مانند آن كرم ابريشمي است كه در اطراف خود آن قدر مي تند تا در آن ميان بميرد و الحق دنيا خواهان و دنيا طلبان آن قدر غرق همين حرص و آز و شهوت مي شوند تا وقتي كه اجل گريبان آنها را گرفت كه ديگر راهي جز هلاكت ندارند

باز فرمود ان مثل الدنيا مثل الحية مسها لين و في جوفها السم القاتل يحذرها الرجل العاقل و يهوي اليها الفتيان بايديهم.

يعني مثل دنيا چون مار خوش خط و خالي است كه صورتش زيبا و فريبنده و درونش سم كشنده اي است مرد عاقل و خردمند از آن پرهيز مي كند ولي كودكان نابخرد و جوانان ناآزموده است با دست خود با آن بازي مي كنند غافل از اينكه بينش خود نوش آنها را محو نمايد

بنابراين تعريف و توصيف و تشريح كه امام صادق عليه السلام فرموده دنيا يعني نفس و جهالت و نابخردي و آخرت يعني عقل و علم و تجربه و زهد و ورع از منزل موقتي زود گذر دنياست كه آميخته به آلام و اسقام و آفات و نكبات و غرور و فريب و سراب است كودكان را مي فريبد ولي عاقلان از شرور آن رهائي مي يابند.

مي فرمايد ان هذه الدنيا و ان امتعت بهجتها و غرت بزبرجها فان آخرها لا يعدو ان يكون كاخر الربيع الذي يروق بخضرته ثم يهيج عند انتهاء مدته و علي من نصح لنفسه و عرف ما عليه وله ان ينظر اليها نظر من عقل عن ربه جل وعلا و حذر سوء منقلبه فان هذه الدنيا صدعت قوما فارقوها اسرع ما كانوا اليها و اكثر ما اعتياطا بها طرفتهم آجالهم بياتا و هم نائمون اوضحي و هم يلعبون فكيف اخرجوا عنها و الي ما صاروا بعدها اعقبتهم الا لم و اورثتهم الندم و جرعتهم مرالمذاق و غصصتهم بكأس الفراق فياويح من رضي عنها اوا قرعينا اما راي مصرع آبائه و من سلف من اعدائه و اوليائه اطول بها حيرة و اقبح كرة و اخسر بها صفقة و اكبر بها ترحة اذا عاين المغرور بها اجله و قطع باالاماني عمله - و ليعمل علي انه اعطي اطول الاعمار و امدها و بلغ فيها جميع الآمال هل قصاراه الاالهرم وغايته الا الوخم نسأل الله لنا ولك عملا صالحا بطاعته و مآبا الي رحمته ونزوعا عن معصيته و بصيرة في حقه فانها ذلك له ويه [3] .

مي فرمايد اين دنيا كه شماها از آن بهره مند مي شويد و به متاع و زرق و برق آن مغرور مي گرديد مثل آن چون ماه ربيع و اول بهار كه سبز و خرم و فرح انگيز است و آخر فصل آن زرد و بي ارزش مي شود اين درس براي پند و اندرز گرفتن است كه عاقل از گذشت روزگار و فصول تكويني عالم وجود عبرت گيرد و ببيند چگونه قوافل خويشان و اقوام مانند سلاسل نباتات مي آيند و سرسبز مي شوند و عمر خود را طي كرده زرد و بي ارزش شده و محو و نابود مي گردند و شگفت آور اين است كه مي بيند و باز به خواب خرگوشي فرورفته اند روز به بازي و شب به خواب غفلت هستند.

اين مردم غافل چگونه از دنيا مي روند در حالي كه هم آغوش آلام و پشيماني و تلخكامي هستند آنها در مردن شيشه وصالشان به سنگ فراق مي كشند واي بر آنها كه مطلوب آنها از دستشان مي رود - دنياداران به طرف مصرع و قيود پدرانشان رهسپار مي گردند دوستان و دشمنان آنها كه بيشتر عمر كرده اند بيشتر به حيرت و خسران فرورفته اند - مي ميرد در حالي كه آروزهاي دراز آنها قطع مي شود و عمر طولاني آنها بي نتيجه مي ماند و كمتر از عمر كوتاه اثر مي بخشد فرمود از خداوند مي خواهم كه به شما و ما توفيق عمل صالح عنايت فرمايد و ابواب رحمت خود را بگشايد و درهاي معصيت را ببندد و بصيرت بينائي در كار عنايت فرمايد

فرمود كم من طالب للدنيا لم يدركها و يدرك لها قد فارقها فلا يشغلنك طلبها عن عملك و التمسها من معطيها و مالكها فكم من حريص علي الدنيا قد صرعته و اشتغل بما ادرك منها عن طلب اخرته حتي فني عمره و ادركه اجله [4] .

يعني چه بسيار از كساني دنبال دنيا رفتند كمتر موفق شدند و يا از دنيا بهره مند شدند كه توانستند از آن صرف نظر كنند - اي مردم طلب دنيا شما را از صالح باز ندارد تا چه اندازه.



بر در ارباب بي مروت دنيا

چند نشيني كه خواجه كي به در آيد



براي مال و ملك و متاع دنيا اين همه حرص و آز جز محروم ماندن از كمال نتيجه اي ندارد و آدمي را از طلب آخرت دور مي دارد تا آنجا كه عمرش فاني شود و مرگ گريبانش را بگيرد.


فرمود: ما الدنيا و ما عسي ان تكون هل الدنيا الا اكل اكلته او ثوب لبسته او مركب ركبة ان المؤمنين لم يطمئنوا في الدنيا و لم يأمنوا قدوم الاخره دار الدنيا دار زوال و دارالاخره دار قرار اهل الدنيا اهل غفلة ان اهل التقوي اخف اهل الدنيا مؤنة و اكثرهم معونه ان نسيت ذكروك و ان ذكروك اعلموك فانزل الدنيا كمنزل نزلته فارتحلت عنه او كمال اصبته في منامك فاستيقظت و ليس يدرك شئي منه فكم من حريص علي امر قد شقي به حين اتاه و كم من تارك لا مرقد سعد به حين اتاه [5] .

دنيا نيست جز لقمه اي كه مي خوري و لباسي كه مي پوشي و مركبي كه سوار مي شوي اينها دنياست مومن مطمئن به دنيا نيست و ايمن از ورود به آخرت هم نيستند - زيرا بايد از اين دنيا به آخرت زاد و توشه ي برد - دنيا خانه فاني - و آخرت خانه باقي است اينجا زوال پذير است و آنجا قرارانگيز.

اهل دنيا اهل غفلتند و اهل آخرت اهل پارسائي و زهدند - پرهيزكاران دنيا كم خرج تر و سبكبارترند و بيشتر آنها يار و مددكارند - اگر تو فراموش كني به يادت مي آورند - و اگر به ياد داشته باشي تعليمت مي دهند مثل دنيا چون عطسه اي است يا مسافري است كه مي آيد و مي رود يا خوابي است كه مي بيني و چون بيدار مي شوي چيزي در دست نداري - چه بسيار حريصان به دنيا كه تهي دست ماندند و چه بسيار تاركين دنيا كه سعادتمند گرديدند - چه بهتر كه آدم عاقل دنيا را به همان مقدار كه هست براي آخرت و از راه طريقيت استفاده كند.


پاورقي

[1] كتاب كافي كليني باب ذم الدنيا و الزهد فيها.

[2] كتاب الزهد شيخ حسين بن سعيد بن حماد مهران به نقل الامام الصادق مظفر ص 22.

[3] نقل از كتاب منهج الدعوات در باب ادعيه امام صادق به نقل الامام الصادق علامه و مظفر ص 24.

[4] نقل از كتاب منهج الدعوات در باب ادعيه امام صادق به نقل الامام الصادق علامه و مظفر ص 24.

[5] تحف العقول ص.