نكته تاريخي


سخن كه به اين جا رسيد نمي توانم ناگفته بگذرم كه چه شد كتب جابر بن حيان و ساير علماء بزرگ به اروپا رفت و ملل اسلامي از گنجينه موهبتي الهي خود محروم ماندند و لذا به آنكه در تاريخ مفصل اسلام اين موضوع اشاره شد اين جا هم ناگفته نمي گذرم.

بزرگترين دشمن اسلام در صدر اول يهود بودند كه تا توانستند موجبات آزار و اذيت و زجر و ضجرت را فراهم نمودند ولي همين كه فهميدند اسلام دين آسماني است ديگر از اذيت و آزار منصرف شده هم خود را صرف تمكن مادي نمودند چنانچه امروز مي بينيم سرمايه معظم دنيا دست 11 ميليون يهودي است و البته در مجاري تاريخ از دشمني هم دريغ نمي كردند ولي نه بشدت اوايل طلوع اسلام.

پس از يهود نصاري به دشمني برخاستند و آن قدر به حيله و مكر سياسي آزار و اذيت به مسلمين رسانيدند كه تاريخ عاجز از وصف آنست و ابتدائي ترين كار آنها اين بود كه در روي كار آوردن معاويه كمك فراوان كردند و نماينده ي به دربار او فرستادند به نام «جون» و او همان كسي بود كه يزيد مست مخمور و ميمون باز را به كشتن حضرت حسين بن علي عليه السلام تقويت كرد و سپس براي هر خيلفه به رسم روز يك لعبت ترسائي در طبق اخلاص مي گذاشتند هديه مي فرستادند و كساني را هم براي نگهباني و همزباني او مي فرستادند كه در حقيقت جاسوس بودند و اين رويه در عصر اموي تا عصر مغول به شدت مرسوم و معمول بوده و براي مغولان وحشي دسته دسته دختران زيباي فرنگي را به نام پيشكش مي فرستادند تا در ظاهر ابراز علاقه و در باطن جاسوس آنها بود و به علاوه اعمال نفوذي در دربار مهاجمين بزرگ داشته باشند - در كشور ما اين رويه معمول بود از طرفي ارباب كليساها و كنيسه ها كتبي مي نوشتند كه در آن مسلمين را منفور و مبغوض دلهاي نصاري نموده و هر تهمت و نسبتي يا هر افتراء و دروغي مي توانستند نسبت به مقدسين اسلام مي دادند و حتي يزيدي ها را تقويت مي كردند تا يزيد را در كشتن سيدالشهداء ارواحنا فداه تبرئه نمايند و بدين ترتيب ملت اسلام را در نظر ملت مسيح موهن قلم داد مي كردند.


تا طلوع دولت بني عباس كه پرتقالي ها و اسپانيايي ها در سواحل جنوب به تجارت راه يافتند و بعد فرانسوي ها آمدند انگليس ها بحيله سياسي آمدند آن همسايه هاي هم كيش خود را بيرون كردند و خود جاي آنها را گرفتند [1] و به اين كشور راه يافتند و چون از تمدن مسلمين خوب واقف گرديدند و دانشمندان آنجا هم روي عقل و وجدان به تحقيق و تفحص پرداخته قلم سرخ روي نوشته هاي متقدمين خود درباره مسلمين كشيدند و نظر كارليل انگليسي و چندين صدنفر ديگر حقايقي را به نام اسلام نشر دادند و براي اثبات آن كتب مسلمين را در اروپا بردند با آنكه از عصر دولت اموي اندلس تمدن اسلامي سابقه داشت چهره حقيقت از پس پرده هاي خصومت بيرون آمد و يك تحول عظيمي يا يك حركت فكري بين اروپائيان بوجود آمد.

انگليس ها در كشور ايران و اسلام از آن عصر تا امروز تمام آثار نفيس علمي و فني و صنعتي را بردند و تمكن واقعي آنها نود درصد از اسلام سرچشمه گرفت و از آن جمله كتب علمي بود كه از جابر و غير جابر مانند كتب ابوعلي سينا محمد زكرياي رازي - خواجه نصيرالدين طوسي - ابونصر فارابي - ابن رشد اندلسي - و مخصوصا در اواخر آثار شيخ بهاءالدين عاملي و ميرداماد و كتب علمي و فني ملاصدرا و فيض و فياض و غيره همه به اروپا رفت و آنها در «رنسانس» تحول و تجدد علمي اخير آن كتب را ترجمه كردند و بكار بستند و با وسائلي كه در اختيار داشته اند تمدن موتوري جديد را به وجود آوردند و لذا فهرست كتابخانه بريطانياي كبير چنان نشان مي دهد كه بيش از يك ميليون و نيم كتب شرقي اسلامي در آنجا موجود است و اخيرا جامعه ترجمه و نشر مصري در اين نيم قرن اخير موفق شده آن كتب را بدست آورده و باز به عربي نقل و ترجمه نمايد.


پاورقي

[1] تاريخ مفصل اسلام جلد دوم تاريخ ايران در شرح سلطنت شاه عباس.