حرص زياده خواهي


حرص زياده طلبي و اسراف در خواهش است كه حد وسط شره مي باشد و از امراض ناپسند روحي است و اين مرض در غلبه قوه بهيميه بر عقل ظاهر مي شود - حريص هيچ وقت پيروي عقل نمي كند فقير اگر حريص شد فقرش افزون مي يابد زيرا فقر احتياج است و حرص و شره هم براي زيادخواهي و رفع اتياج است صاحبان شره و حرص هيچ وقت بدون نياز نيستند و گفته اند الغني هو غني النفس و قيل القناعة كنر لا يفني

بي نيازي بي نيازي نفس است و قناعت گنجي است كه فناپذير نيست و لذا امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

قال عليه السلام اغني غني من لم يكن للحرص اسيرا بي نيازترين مردم آن كس است كه اسير حرص نشود.

قال عليه السلام من قنع بما رزقه الله فهو اغني الناس كسي كه به قسمت خود راضي باشد بي نيازترين مردم است.

قال عليه السلام الحرص مفتاح التعب و مطية النصب وداع الي التقحم في الذنوب و الشره جامع للعيوب يعني حرص كليد رنج ها و سبب بي انديشه به كاري شروع كردن و فرو رفتن در گناهان و شره جامع همه عيوب است.

خلاصه آن كه حرص كليد بدي ها و شره گنج معايب است.

و قال عليه السلام حرم الحريص خصلتين و لزمه خصلتان - حرم القناعه فافتقتد الراحه و حرم الرضا فافتقتد اليقين [1] .

حريص دو خصلت را بر خود حرام كرده كه هر يك ملازم فقدان خصلت پسنديده ديگر هم مي شود قناعت را حرام كرده كه ملازم آن راحت است كه از او دور است و رضا را بر خود حرام كرده كه هيچ وقت راضي از زندگي نيست كه ملازم آن يقين است و آن را هم فاقد است.


پاورقي

[1] خصال صدوق باب الاثنين.