حسد: رشك بردن


حسد كراهت داشتن بر نعمت غير است كه نمي تواند مال و نعمتي را در دست ديگري ببيند و ميل دارد كه او نداشته باشد و با غبطه اين تفاوت را دارد كه غبطه چون مي بيند ديگري نعمتي دارد خودش هم آروزي آن را مي كند و در مقام به دست آوردن آن قيام مي كند ولي حسود مي خواهد نعمت از دست صاحب نعمت خارج شود و اين بدترين صفات است:



اني لا رحم حاسدي بشر ما

ضمت صدورهم من الاوغار



نظروا صنيع الله بي فعيونهم

في جنة و قلوبهم في نار



درباره حسد و كذب و غضب در كتاب مكتب اسلام قسمت رذائل اخلاقي يا نواهي قرآن مفصل از آيه و حديث و نظم و نثر شرحي نگاشته ام كه در اين كتاب نمي خواهم بحث تربيتي شروع كنم فقط از نظر نمونه تعليمات طبي اين مقدار را هم نقل كرديم.

فرمود درد حسد بدتر از درد بخل است زيرا بخيل بدبين به مال ديگران است و حسود به جان ديگران از جهت نعم الهي - حسود دشمن بي جهت است.

قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ان لنعم الله اعداء قيل له و من هم يا رسول الله (ص)

قال صلي الله عليه و آله و سلم الذين يحسدون الناس علي ما اتاهم الله من فضله

پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود نعم الهي دشمناني هم دارد پرسيدند چه كساني هستند فرمود آنها كه حسد به مردم مي برند تا از آنچه خداوند به آنها عنايت فرموده است.

فرمود اين درد و مرض نفساني از خباثت و دنائت نفس است كه نفس را بر شرور وا مي دارد و به قبايح اعمال مي كشاند و ديگران را به آلام و اسقام مي اندازد.



افسدت نفسك بالحسد

و هدمت اركان الجسد



بدبخت آن ملتي كه به اين مرض مسري مبتلا گردد و شقاق و نفاق - بدبيني ريشه اجتماع آنها را مي كند و عذابي دردناك بر حاسد و محسود هر دو مسلط مي نمايد.

روي اين مباني امام صادق عليه السلام فرمود لا يطمع الحسود في راحة القلب [1] قال عليه السلام ليس الحسود غني [2] حسود بي نياز نمي شود.

قال عليه السلام الحسود ذو نفس دائم و قلب هائم و حزن لازم و انه لكثير الحسرات متضاعف السيئات دائم الغم و ان كان صحيح البدن

فرمود حسود هميشه مريض پيوسته گرفته و مغموم و مهموم و محزون دائم در حسرت و بديهاي او روزافزون است اگر چه بدنش هم سالم باشد روحش در غم و عذاب است.

قال عليه السلام ان الحسد يأكل الايمان كما تأكل النار الحطب

فرمود حسد ايمان را مي خورد مانند خوردن آتش چوب را كه چون اخگري از آتش در هيزم بيفتد آنها را محترق مي سازد.


پاورقي

[1] خصال صدوق باب العشره.

[2] كشف الاخطار - كافي باب حسد.