امام صادق و نسخه ي براي علاج گناهان


فقال (ع) تعمد الي بستان الايمان فتاخذ منه عروق النيه و حب الندامه و ورق التدبر و بزر الورع و ثمر الفقه و اغصان اليقين و لب الاخلاص و قشور الاجتهاد و عروق التوكل و اكمام الاعتبار و سيقان الانابه و ترياق التواضع تاخذ هذه الادويه بقلب حاضر و فهم وافر با نامل التصديق و كف التوفيق بم تصغها في طبق التحقيق ثم تغسلها بماء الدموع ثم تضعها في قدر الرجاء ثم توقد عليها بنا الشوق حتي زيد الحكمة ثم تفرغها في صحاف الرضا و تروح عليها بمراوح الاستغفار ينعقد لك من ذلك شربة جيدة ثم تشربها في مكان لا يراك فيه احد الا الله تعالي فان ذلك يزيل عنك الذنوب حتي لا يبقي عليك ذنب فانشاء الطبيب.



يا خاطب الحوراء في خذرها

شمر فتقوي الله من مهرها



و كن مجدا لا تكن راينا

و جاهد النفس علي صبرها



فرمود دواي درد گناه اين است كه غسل تعميد در بستان ايمان كني و از برگهاي نيات پاك و حب ندامت و ورق تدبر و تفكر و به ذرع ورع و ميوه فقه كه به فروع احكام اسلام است و شاخه هاي يقين و خلوص ارادات و پوست استنباط و اجتهاد براي فهم حقيقت و عرق توكل و ظرف اعتبار و موجبات يقين به بازگشت و ترياق تواضع و كرنش و خشيت اين ادويه را تهيه كن و با هم مخلوط نموده به قلب خود بريز و با فهم و كياست و زيركي و توانائي به انگشت تصديق و اعتراف و گواهي به دل به مال و با توفيق رباني در طبق اخلاص و تحقيق بگذار و آن گاه به آب ديدگان غسل داده و در كف قضا و قدر و اميد گذاشته تسليم شو سپس اندكي از اخگر شوق بر آن بزن تا حكمت معرفت را زياد كند و در صحيفه هستي به رضا تن دهد و بر آن آتش عشق باد استغفار بر زن تا شربت مكيف و مقوي حاضر گردد و تو را به جائي رساند، كه جز خدا نبيني اين دارو است كه چرك گناه را مي زدايد و لوث كدورات طبع را محو مي كند و ديگر براي تو اثري از عصيان و لغزش باقي نمي گذارد.


طبيب با حالتي كه در جذبه مقام ولايت مطلقه قرار گرفت گفت:

دل من تمني مي كند اصولي (فورمولي) از اين شربت ها باز هم براي من نسخه فرمائي تا در ظرف نفس بريزم و بر تلخي آن صبر كنم و به مجد و غظمت آن برسم -- و نائل به مقام شفاي دل گردم [1] .

آن طريق علاج جسماني بود و اين سبك طبابت امراض نفساني و روحاني بود كه نظاير آن در كتب اخبار زندگاني آن حضرت و فرزندان گرامش زياد است.


پاورقي

[1] روض الرياحين يافعي ص 42 به نقل طب الامام الصادق ص 20.