فلسفه امام جعفر صادق


اين مقدمات را ما فقط براي بيان فلسفه امام صادق عليه السلام گفتيم و اكنون روش افاضه علمي فلسفي امام ششم را در مدرسه جعفري از نظر خوانندگان محترمي كه علاقمند به رشد عقلي هستند مي گذرانيم.

فلسفه كلمه يوناني مركب از فيلاوسوفا مي باشد كه به معني دانش دوست بوده و در اصطلاح علل و عوامل رسيدن به حقايق را گويند اين كلمه در اسلام به نام حكمت در قرآن تعبير شده و چندين مورد خداوند آن را به خير كثير ياد فرموده است.

و اتينا لقمان الحكمه - و من يؤتي الحكمة فقد اوتي خيرا كثيرا

و حكمت علم به احوال موجودات يا اطلاع بر اعيان ثابته عالم است كه فروع و شعبي دارد و تمام علوم عالم بشري منشعب از حكمت مي گردد خواه براي شناختن يك برگ و گياه تا برسد به هيولا و روح و عوالم ماوراء طبيعت و اين شناسائي در سايه افاضه اشراقي معلمين آسماني حاصل مي شود چه امتحان شده امكان ندارد شاگردي بدون «معلم و كتاب» هر دو كه غيرقابل تفكيك است بتواند به اسرار و رموز عالم دست يابد.

بنابراين علم به حقايق اشياء و رسيدن به ذوات موجودات و شناختن علل و عوامل و اسباب و مبادي و نتيجه ي نهائي و غير آن مبتني بر فكر صحيح است كه در يك راه مستقيم روشن كوتاه - اثربخش سير كند كه گفته اند:



الفكر حركة من البمادي

و من مبادي الي المراد



بايد مبدأ و مقصد و مسير حركت فكري روشن باشد و گر نه به حصول نتيجه نمي رسد و لذا مي بينيم كساني كه در وادي تفكر بدون رهبر و راهنما رفته ديوانه و متحير و مبهوت شده اند زيرا براهيني كه بر استدلال فكر صحيح لازم است بايد نفس از جهت شهود درك كند و ادراك شهودي در صورتي است كه آلودگي براي نفس نباشد وگرنه ديده بصيرت دل كور و نابينا مي باشد.

به اين ترتيب نيل به حقايق فلسفي از راه فكر و شهود بدون رهبر آسماني ميسر نيست يعني به نتيجه مستقيم نهائي مطلوب نمي رسد و بسياري از فلاسفه را مي شناسيم كه خواسته به نيروي فكر و حس نفساني خود به حقايق برسند و ديوانه عالم تخيلات گرديده اند.

از اينها گذشته حكمت در اسلام معرفت مبدأ و معاد است كه اين عقيده هم جز از راه ايمان حاصل نمي گردد چه براهين عقلي براي مبدأ تا برسد به معاد بدون چراغ دين حجب تاريخ جهالت و ضلالت را برطرف نمي سازد - اسرار و رموز عالم آفرينش را بين مبدأ و معاد و ارتباط آنها را با علت العلل اوليه بايد در سايه عقيده و ايمان به دست آورد كه حشر و نشر و ثواب و عقاب به بهشت و جهنم و غيره از تعاليم آسماني است كه عقل صحيح از نظر تسليم به دين قبول مي كند.

با اين مقدمات مي توان گفت كه يك حكيم و فيلسوف راه توحيد را در سايه علم به وجود مبدأ و معاد به سهولت مي پذيرد تا در سايه استدلال و برهان بخواهد ثابت كند و اين راه روشن نظام اتم عالم آفرينش است كه پيغمبران خدا به مردم آموخته اند زيرا هدف از اين حكمت و فلسفه رسيدن به حقايق است و اين حقايق در پرتو افاضات ديني روشن تر و بهتر است مي دهد زيرا قرآن صراحت دارد كه هدف اصلي آفرينش همين شناسائي معرفت است پس راهي را كه مرد خردمند به آساني و سهولت مي تواند طي كند عاقلانه نيست كه خود را در دست اندازهاي خطرناك بيندازد و نتيجه آن تازه سرگرداني و تحير باشد.

اين مبادي و عوامل نيل به حقايق است اكنون مي بينيم امام صادق عليه السلام چه مي فرمايد؟! حضرت امام ششم مي فرمايد رسيدن به حقايق در هر رشته از علوم محتاج به رنج و تحمل در بررسي آن رشته است و ما از آن تعبير بر رياضت كرده ايم پس اگر اين رياضت به صورت شرعي درآيد هر مرد مرتاض مسلمان كه به رياضات شرعيه يعني فروع دين طبق دستور اسلام عمل كند به حقايق عالم نائل مي گردد چنانچه قرآن مجيد حكمت را در سياق امتنان داود چنين مي فرمايد لقد اتينا داود الحكمة كه اين لقب براي علم طبيعيات بود كه به داود عليه السلام براي بناي خانه خود «مسجد اقصي» افاضه فرمود و او به اسرار و رموز علوم طبيعي واقف گرديد ولي انجام وظيفه بناي مسجد را به سليمان واگذاشت كه او فلزات را ذوب مي كرد و پايه خانه خدا را با آهن گداخته ريخت چنانچه امروز هم بناها اكثر فقط از آهن و سيمان بنا مي گردد - اين مراحل بدوي حكمت طبيعي بود تا برسد به نيل حكمت الهي كه علت العلل حقيقي عالم آفرينش است.

نكته ديگر اين است كه درك اين حقيقت بر حسب طاقت قدرت بشري مي باشد يعني هر كس به قدر فهمش فهميده مدعا را در شرع هم اين جنبه كاملا رعايت شد كه المعروف به قدر المعرفه و تكليف بر عاقل و بالغ و آزاد است كه بر حسب استعداد و فهم خود مبادرت به نماز و روزه و ساير فروع دين مي نمايد تا به همان مقدار حقايق را درك كند و آسان تر به كمال مطلوب خود برسد تا به زور برهان منطقي بخواهد حكمت و فلسفه بفهمد و لذا خداي عالم دين را وسيله نيل به حقيقت قرار داده است.