مسئله فقهي


ربيع حاجب در حالي كه مشغول طواف بود نزديك او رفت گفت غلامي داشتي مرد و مردي آمد سرش را پس از مردن بريد - منصور غضبناك شد گفت برويد از فقها بپرسيد بايد با او چه كرد - ربيع با چند نفر آمدند از فقهاي درباري پرسيدند همه درمانده گفتند ما پاسخ اين مسئله را نمي دانيم باز هم مردان منصفي بودند كه چون نمي دانستند مي گفتند نمي دانيم براي خشنودي امير و حاكم و خليفه پاسخي مطلوب او نمي ساختند - در حيرت بودند كه چه كنند مردي گذشت گفت چرا از جعفر بن محمد نمي پرسيد گفتند كجاست گفته شد در سعي صفا و مروه رفتند حضور او جريان را گفتند فرمود.

فقال عليه السلام قل له عليه مائة دينار بگوئيد صد دينار بايد از جدا كننده سر مرده بگيرند جمعي پرسيدند چرا صد دينار

فقال (ع) في النطفة عشرون و في العلقة عشرون و في المضغة عشرون و في العظم عشرون و في النجم عشرون ثم انشاة خلقا آخر و هذا هوميت بمنزلة قبل ان ينفخ فيه الروح و هو في بطن امه جنين

فرمود براي آن كه ديه نطفه بيست دينار و ديه علقه بيست دينار و ديه مضغه بيست دينار و همچنين در استخوان و گوشت هر يك بيست دينار است پس از آن كه در آن روح دميده مي شود ديه ديگري پيدا مي كند و اين مرده بي روح مانند جنين شكم مادر بوده و لذا پنج بيست دينار صد دينار مي شود كه ديه جدا كردن سر اوست به منصور گزارش دادند تعجب كرد گفت برويد بپرسيد ديه را بايد به ورثه او داد يا نه - آمدند پرسيدند فرمود ورثه از جسد چيزي طلبكار نيستند بلكه آن ديه را بگيريد يا براي او حج بخريد يا براي او صدقه بدهيد يا در راه خيري كه نفعش به خودش برگردد صرف كنيد [1] .


پاورقي

[1] اعيان الشيعه ج 4 ص 133 مناقب ابن شهرآشوب ج 2- تهذيب شيخ طوسي.