معتزله
فرقه معتزله درست نقطه مقابل اشاعره هستند و شكي نيست كه اين فرقه در عصر امام صادق از عقايد مختلف نيمه قرن گذشته تكون يافت و مولود همان اختلاف افكار است.
در قرن اول در جريان سياسي معاويه عليه اميرالمؤمنين، سعد بن ابي وقاص و ابن عمر و اسامة بن زيد از جنگ با اميرالمؤمنين خودداري كرده اعتزال پيش گرفتند و البته اين اعتزال اعتزال مذهبي نبود بلكه مي خواستند به كناره گيري شايد آتش جنگ خوابيده گردد و انحراف آنها صرف انصراف از علي عليه السلام بوده ولي عليه معاويه هم نرفتند و لذا شهرتي نيافتند ولي در عصر امام صادق عليه السلام عمرو بن عبيد و واصل بن عطاء كه در حوزه حسن بصري بودند به عنوان عقيده و مذهب معتزل شدند و كناره گيرند و لذا پيروان آنها را معتزله گفتند.
معتزله فرقه اي بودند روز افزون مولود سياست مذهبي عصر كه امروز از آنها احدي باقي نيست و درباره عقيده آنها به شرحي كه نقل كرده اند و كفعمي روايت كرده معتزله مي گويند.
ان الله عزوجل شي ء لا كالاشياء و انه خالق الاجسام والاعراض و انه خلق كل ما خلقه من لا شي ء و ان العباد يفعلون اعمالهم بالقدر التي خلقها الله سبحانه و تعالي فيهم و ان الله لا يغفر لمرتكبي الكبائر بلا توبه.
يعني خداوند يك موجوديست اما نه مثل ساير موجودات و اوست كه تمام اجسام را و اعراض را خلق كرده و اوست كه هر چه مخلوق است آفريده از نيستي به هستي آورده و بندگان آنچه مي كنند به قدرتي است كه خداوند تعالي به آنها داده و خداوند كباير گناهان را هم بدون توبه نمي آمرزد. [1] .
درست اين عقايد ضد عقايد اشاعره بود كه گفتيم:
چون اين فرقه اعمال بندگان را در سايه ي قدرت موهبتي مي دانند يك دسته از آنها به قدريه مشهور شده اند و لذا برخي مراد از معتزله را قدريه مي دانند يا خود آنها را منشعب از اشاعره مي دانند.
قدريه افعال بندگان را مخلوق آنها دانسته و مصنوع آنها شناخته با اين تفاوت كه خداوند قدرت و قوت كار اين صنعت را به آنها داده است و اشاعره در اعمال بندگان را خلق خدا مي دانستند.
قدريه مي گويند قدرت خير و شر همه از خداوند است و همه صنع الهي است و بنده فقط آلت است.
شهرستاني از پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده كه فرمودند: القدريه مجوس هذه الامه و قوله القدريه خصماء الله في القدر [2] .
پاورقي
[1] الفرق بين الفرق ص 99.
[2] الملل والنحل شهرستاني در حاشيه الفصل ص 50 ج 1.