آموزش و پرورش اخلاقي امام صادق


چون حاصل علم و زندگي جز حسن خلق و رفتار نيكو نيست و هدف اصلي پيغمبر صلي الله عليه و آله اسلام هم جز اين نبود كه فرمود بعثت لاتمم مكارم الاخلاق برانگيخته شدم كه مكارم اخلاق را تتميم و تكميل نمايم. [1] .

امام جعفر صادق عليه السلام هم كه مجري همان برنامه بود و مدرسه جعفري را براي اين منظور گشود تا اخلاق مردم مسلمان را از راه علم و دانش به كمال مطلوب برساند و لذا آموزش و پرورش آن حضرت فقط روي هدف و نيل به كمالات نفساني بود كه از راه علم و استدلال و كمال و فضيلت مبرهن سازد و همه راه كمالي خود را و طرز تفكر در اين عالم را بشناسند و بدانند بايد با اخلاق فاضله با خلق خدا مماشات و معاشرت نمايند و مصداق بارز اين درس شخصيت خود امام ششم عليه السلام بود كه در طول 65 سال زندگي چنان به فضيلت اخلاقي دوست و دشمن را فريفته مكارم نفساني نموده بود كه در تاريخ بشريت هيچ نقطه ضعفي براي او نگرفته اند - و اين فضيلت در علم و حلم و جود و سخاوت و سماحت و صفح و گذشت و تواضع و فروتني و كار و كوشش در راه تحصيل معاش از راه زراعت و كشاورزي بود كه تا آخرين روزهاي زندگي صبح امام مردم بود و بعد مدرس و معلم و سپس فلاح و باغبان و ظهر بنده عابد و بعدازظهر مشفق مهربان خاندان و فاميل و عصر رهبر و راهنماي خلق در زندگي و شب پس از نماز و فرايض به درب خانه ايتام و مساكين و بيچارگان مي رفت و از مرضا نوازش و تلطف مي فرمود واماندگان و بيچارگان را كمك هاي مالي و جاني مي فرمود.

اين روش بود كه پسنديده طبع خاص و عام گرديد و همه را به بزرگواري ستودند حتي دشمنان و بدانديشان چنانچه در سطور تاريخ ديديم؟!

قال (ص) وضع عن امتي ما اكرهوا عليه و لم يطيقوا و ما اخطأوا.

ملت اسلام مردمان باهوش و سياست و زيركي هستند پيرو منطق مستدل عقل و استدلال مي باشند - دين اسلام هم آنچه عقل و خرد و استدلال ندارند و به آنها نياموخته و هر چه كه مكروه باشد عقلا از ميان آنها برداشته است و عوامل خطا و لغزش عقلي در ميان آنها از نظر احكام شريعت اسلام نيست.

مسلمين به معارف خود بسيار وارد و مستدلا عمل مي كنند و خرافات در ميان مؤمنين كم است بلكه نيست عوام مردم هم مانند عوام ساير ناس نيستند.

اسلام آنچه لازمه علم و كمال و فضل و تقوي و موجبات سعادت و رستگاري بود همه را به مردم آموخته و آنها را در راه و روش خود از خطايا متنبه و متذكر ساخته تا به خطا و لغزش نيفتند.

اسلام نه كار سخت و سنگين و شاق به مسلمين آموخته و نه دستوري را فروگذار كرده تا نقصي در زندگي اسلامي رخ دهد و نه نقاط ضعف و خطا و لغزش را مكتوم نهاده كه متنكرا و جاهلا بدان مواجه گردند بلكه جهات مختلف ترقي و تكامل را از واجبات و مستحبات و مكروه و مباح و حرام جزء به جزء آموخته تا نقصي باقي نماند.


پاورقي

[1] الامام الصادق علامه مظفر ص 34.