نفيسه خاتون در مصر


نفيسه دختر حسن بن زيد بن علي بن ابيطالب عليه السلام بود كه به جلالت شأن معروف است.

اين زن از فاضلات خاندان علوي است كه زن اسحق پسر امام جعفر صادق گرديد و او عروس امام ششم بود كه از مكتب جعفري بهره مند گرديده - نفيسه در سال 145 در مكه متولد شد و در سال 208 در مصر وفات كرد.

عمرش بالغ بر 63 سال بيشتر هم نوشته اند - او در مدينه دستگاهي داشت مجلس و درس و پيشوائي زنان مدينه با او بود صاحب مال فراوان و سفره گسترده و احسان و اكرام بسيار بود كارهاي خير او بين مردم مشهور بود - به مريضان - مفلوجان - معلولان - يتيمان - بيوه زنان - ضعيفان كمك فراوان مي كرد و سي مرتبه به حج مشرف شد كه اكثرش پياده بود.

زينب دختر يحيي برادر نفيسه نقل كرده كه من خدمت عمه ام بودم و چهل سال ملازمت او را داشتم نديدم يك شب بخوابد و روزها افطار كند او پيوسته قائم الليل و صائم النهار بود - يك روز گفتم عمه جان به خودت رحم كن اندكي مدارا كن تا بدنت ضعيف نشود گفت چگونه مدارا كنم و حال آنكه در جلو عقباتي دارم كه آن را جز مردم رستگار نمي توانند بپيمايند.

نفيسه از شوهرش اسحق دو فرزند آورد به نام قاسم و ام كلثوم كه هيچ يك عقبي نداشتند - وقتي با شوهرش به زيارت قبر حضرت ابراهيم خليل در قدس مشرف شد و در مراجعت به مصر رفت و در خانه اي منزل كرد - در همسايگي آن دختري يهودي و نابينا بود.

آن يهوديه روزي به آب وضوي نفيسه خاتون تبرك جست به چشم ماليد و چشمش روشن گرديد در اثر اين صدق عادت يهوديان بسياري در مصر مسلمان شدند و اهل مصر را در حق آن بانو عقيدت زيادي شد و از او درخواست كردند در مصر توقف كند تا به زيارت او مشرف شوند و بركاتي از او ديدند تا در مصر وفات كرد.

نفيسه خاتون قبري به دست خود تهيه كرده بود و پيوسته در آن قبر داخل مي شد و نماز مي خواند و قرآن تلاوت مي كرد تا آنكه شش هزار ختم قرآن در آن قبر تمام كرد و در ماه رمضان سال 208 وفات كرد و در وقت احتضار روزه دار بود او را اصرار به افطار كردند نپذيرفت فرمود واعجبا سي سال است از خداوند تعالي مسئلت مي كنم كه با حال روزه از جهان بگذرم چگونه اكنون افطار كنم و در همان حال شروع به خواندن سوره ي انعام نمود و چون به آيه مباركه «لهم دار السلم عند ربهم» رسيد جان به جان آفرين تسليم كرد.

مردم جمع شدند در آن شب هزارها شمع افروختند و زنان و مردان قري و بلدان مصر جمع شدند و به تعزيت او قيام كردند - و جمعيت انبوهي بر جنازه او جمع شدند و او را دفن كردند.

روايت كرده اند كه اسحق شوهرش جمعي از خويشان را خواست كه جنازه او را به مدينه انتقال دهند و در بقيع دفن كنند اهل مصر مانع شدند و خواهش كردند او را در مصر بگذارند تا به وجودش تيمن و تبرك جويند و براي مزار او مال فراواني بذل نمودند.

اسحق بن امام جعفر صادق راضي نشد تا آنكه در خواب ديد رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود با اهل مصر معارضه مكن - بگذار او در مصر باشد كه رحمتي است بر آن مردم - اسحق راضي شد و قبر نفيسه امروز يكي از مزارات عمومي پرخير و بركت اهل مصر است و مطاف ميليون ها مردم آن شهر است آنقدر در اين 12 قرن آثار كرامت و خوارق عادت از آن مخدره صادر شده كه در كتابي به نام «المآثرالنفيسه» جمع و ضبر كرده اند. [1] .


پاورقي

[1] اعلام النساء - خيرات الحسان - منتهي الامال محدث قمي ص 108 و غيره.