در تشكيل مجالس مجد و عظمت آل محمد


فضل بن يسار از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده است.

قال (ع): ما من مجلس اجتمع فيه ابرار و فجار فيقومون علي غير ذكر الله الا كان ذلك المجلس حسرة عليهم يوم القيمة.

فرموده هيچ مجلسي نيست كه نيكان و بدان در آن جمع شوند و چون بر ذكر غيرخدا قيام كردند اين مجلس حسرت روز قيامت آنها مي شود - يعني بايد ابرار در مقابل فجار مبارزه منطقي و علمي شروع كنند و آنها را به راه راست ارشاد نمايند تا از انحراف مصون شوند.

روي الناقلي عن الصادق (ع) ان رسول الله (ص) قال ما من قوم اجتمعوا في مجلس و لم يذكروا اسم الله و لم يصلوا علي نبيهم الا كان ذلك المجلس حسرة عليهم و وبالا [1] .

از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده اند كه فرمود جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است هيچ قومي نيست كه در مجلسي جمع شوند و نام خدا را نبرند و درود بر پيغمبر صلي الله عليه و آله نفرستند مگر آنكه اين مجلس روز قيامت مجلس حسرت و ندامت و وبال و خسران آنها گردد.

و روي ان المفضل بن عمر قال للصادق (ع) كيف كنتم في الاظلة:

فقال (ع) كنا عند ربنا و ليس عنده احد غيرنا نسبحه و نهلله و نمجده و ما من ملك مقرب و لا ذي روح غيرنا حتي بدا الله في خلق الاشياء فخلق ما شاء كيف شاء من الملائكة و غيرهم ثم انهي علم ذلك الينا.

و باز مفضل بن عمر روايت مي كند كه به حضرت امام صادق عليه السلام عرض شد در سايبان عزت چگونه زيست مي كرديد - فرمود ما در زير سايه عرش الهي هستيم و غير از ما در ساحت كبريائي حق كسي نيست ما تسبيح و تهليل و تحميد پروردگار خود را مي نمائيم و هيچ ملك مقرب و ذي روحي نيست غير از ما تا آنكه اراده فرموده خلق را بيافريند و اين عوالم را آفريد و همه را به سوي ما موظف فرموده كه مطيع و فرمانبردار ما باشند و از ما درس حيات و كمال بگيرند.

و قد افاد المجلسي قدس سره في مرآت العقول [2] .

ان لهم في عالم الانوار اجساما مثالية بلا ارواح حيوانية و هو المراد من الاشباح التي نطقت بها الاحاديث فعلي ما افاده اعلي الله مقامه تكون تلبيتهم لله سبحانه بالطاعة و الاقرار بالعبودية و التسبيح و التهليل علي الحقيقة بلا تجوز فيه [3] .

علامه مجلسي مي گويد در عالم انوار كه ائمه دين مي زيستند يك نوع اجسام مثالي بدون روح محركه حيواني وجود داشت كه شبيه به اشباح بوده سخن و نطق داشت و بدان وسيله مي گفتند و مي شنودند و تسبيح و تقديس مي كردند و اقرار به عبوديت حق و بندگي خود مي نمودند و اين حقيقت را مي توان به خلاقيت نفس اين جهان تشبيه نمود.

فقال الصادق (ع)

الحمد لله الذي جعل في الناس من يفد الينا و يمدحنا و يرثي لنا و جعل عدونا يطعن عليهم و يقبح ما يصنعون [4] .

سپاس خداوندي كه از قبايل بشري افرادي متوجه ما فرموده كه به سوي ما بيايند و ما را مدح كنند و دشمنان ما را طعن و لعن كنند و كردار زشت آنها را تقبيح نمايند.

اين تعليم و تربيت مهذب پاك بوده كه خداوند عالم به اين خاندان عنايت فرموده و آنها خلق خدا را به كمال و فضيلت سوق دادند و يك مدينه فاضله عالي كه افلاطون آرزوي آن را مي كرد به وجود آوردند و آن علوم و تعليم و تربيت را همچنان تا امروز ادامه داده اند و ميليون ها مردم از روي حقيقت پيرو اين مدرسه هستند و عمل مي كنند و خلوص نيت ارائه مي دهند اگر آن افراد پاك و مخلص را از ميان اجتماع كثيف بيرون آوري و در يك محيط نامناسبي جا دهي همان مدينه فاضله است و اين كار را امام زمان عج خواهد كرد.


پاورقي

[1] الوافي ملامحسن فيض ص 216 جزوه 5 جلد 2.

[2] مرآت العقول ص 356 ج 1.

[3] وفات الامام الجواد علامه مقرم ص 3.

[4] مزار بحار ص 124 از كامل الزياره.