طب - هيئت


دو ركن اساسي علوم بشري است اولي از عالم صغير سخن مي گويد دومي از عالم كبير بحث مي كند طب آدم شناسي از نظر جسم و جسد است و هيئت عالم شناسي از نظر ساختمان منظومه هاي شمسي و سازمان آفرينش است و اگر از نظر وجدان و خالي از بغض و تعصب نظري به كتب و فرهنگ بشري قبل از اسلام در تمام عالم متمدن مترقي يا منحطه نمائيم و بعد هم در اسلام از همين جهت توجه كنيم و انصاف دهيم خواهيم ديد كه اين دو علم اساس و اركان غيرقابل تزلزلش از ائمه دين اسلام است زيرا نظريه (تئوري) ها فرضيه هاي غيرمسلم كه از راه تجربه و شهود به ثبوت نرسيده قبل از اسلام اثري نداشت و پس از اسلام هم جز معارف دين كه از خاندان پيغمبر تعليم شد و نشر و توسعه يافت در دنياي علوم خبري نبوده اروپا به خواب خرگوشي رفته بود تا اواخر قرن 17 مسيحي در اثر نقل كتب علمي اسلامي پس از حملات مغول به اروپا بيدار شدند و از پرتو معارف اسلام به تمدن جديد و تحول علمي رسيدند اين حقيقت غيرقابل انكار است كه بيش از پانصد نفر از بزرگان علماي اروپا اعتراف و اقرار نموده اند و طب و هيئت به صورت جديد تجلي كرد.

مدرسين اين علم اميرالمؤمنين و مخصوصا امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليه السلام مي باشند كه پايه اين دو علم را بر اساس محكم و مبرمي مبني بر حس و شهود و تجربت بلكه علم اليقين براي پيروان خود آموخته چنانچه در جلد پيشين ديديم كه علم را امام به چه صورت از نظر معرفت گياه ها و شناختن جانوران و شناسائي انسان مخصوصا قبل از آنكه تشريحي به وجود آيد تمام سازمان بدن را از جهت اصول استخوان بندي و رگ و پي و اركان اصلي كارخانه هاي اساسي بدن بيان فرموده و استخوان هاي ريز و درشت را شماره و احصائيه كرده به نظر شاگردان رسانيد و به قدري اين درس روشن و آشكار بود كه بهتر از تشريح مي فهميدند و لذا اطباي بزرگي مقرون به آن عصر بدون تشريح بدن بهتر از امروز طبابت مي كردند كه تاريخ طبابت زكرياي رازي و ابوعلي سينا كه هر دو شاگردان طولي جابر بن حيان بودند بهترين مؤيد اين حقيقت است.