شيمي


آن قدر كه مسلمين در شيمي پيشرفت كردند در هيچ چيز به آن سرعت و تعمق پيش نرفتند و ما به دلايلي كه در جلدهاي سابق زندگاني امام صادق عليه السلام نوشتيم معتقديم مباني كامل اين علم از گياه شناسي و تأثير داروها از مكتب جعفري است و چنانچه گفتيم جابر بن حيان شاگرد و مبرز امام صادق تمام علوم و فنون كيميا كه امروز به شيمي و فيزيك و مكانيك تعبير مي شود از استادش گرفت و هزار ورق در پانصد علم در اين فنون نگاشت و علماي غرب كه از كتب او استفاده كرده اند چنين نوشته اند.

جورج سارتن استاد تاريخ علم در دانشگاه هاروارد مي نويسد اگر به پايه اين علم توجه كنيم موفقيت و موقعيت مسلمين را در شيمي بيشتر مي توانيم درك كنيم - او مي گويد - هيچ كاري اساسي تر از بنيان گذاري يك كار نيكو نيست مخصوصا كاري كه تمام ساختمان بر روي او استوار است و بايد اذعان و اعتراف كنيم كه در علم شيمي اين پايه را مسلمين مستحكم و استوار نمودند و اساس و شالوده آهنين بر آن ريختند و آنها بودند كه از جنبه حياتي شيمي يعني به دست آوردن كيميا و تبديل معادن به يكديگر صرف نظر و آن را رد نمودند.

در اين قسمت مثل اين كه يك اشتباهي شده است و آن اين است كه چون تبديل اجسام به اجسام ديگر و تبديل اجسام به نيرو از اصول مسلمه علمي اسلامي است و و رد نظريه تبديل به خيال غلط بوده زيرا تجزيه و تحليل مي خواهد و اين علم علم تجربي و شهودي است بدون عمل استفاده نمي شود و چون برخي از مسلمين كم مايه خيال مي كردند با تبديل گياهي به گياهي مي توان فلز را طلا كرد و چون بسياري در اين راه فدائي شدند و به جائي نرسيدند از آن صرف نظر كردند اما در اصل تعليم اين علم ترديدي نداشتند زيرا از صادق مصدق و امام معصوم تعليم شده بود و به علاوه پايه ها و مايه هاي علمي فدائيان اين راه سست و كم بوده يا اغراض و هدفشان دنيا بوده كه موفق نمي شدند در حالي كه امروز دنيا ثابت كرد درس امام صادق در قرن دوم امروز پس از دوازده قرن در سوئيس و ژنو صورت عمل گرفت و شيميست هاي آن كشور با همان عوامل طلا ساختند و اين طلسم را شكستند و به علاوه كه ما اطلاع و تجربه داريم و مي دانيم علم شيمي علم تجربي است - خداوند گياهاني آفريده كه با شرايطي جسمي ديگر را به طلا تبديل مي كنند و اين تجربه را از چند نفر شنيده ام گوسفنداني هستند كه دندان هاي آنها در اثر برخورد با آن گياهان طلا شده است و مردي دهاتي از اصفهان در دوران گذشته تاريخش معلوم نيست با شمشيري ك علف مي بريده شمشيرش زرد و طلا مي شود و اثرش اين است كه بر هر آهني بزند مانند بريدن پنير نرم مي برد و براي امتحان دستمالي ابريشمي روي آب حوض مي اندازد و با اين شمشير بر دستمال مي زند بدون هيچ به هم آميختگي و جمع شدني دستمال ابريشم را از وسط نصف مي كند و با اين شمشير شمشيرها را به آساني مي برد و آن گياه را نشان مي كند. پس از آنكه گزارش كار خود را به پادشاه وقت مي دهد و امتحان مي كنند آن جبار ستمكار دستور مي دهد چشم هاي او را درآوردند كه ديگر آن علف را نشناسد و نيز چوبدارها مكرر گفته اند برخي از گوسفندان علفي مي خورند كه دندان هاي آنها طلا مي شود پس معلوم است كه اثري در گياه بود كه امام فرمود آن گياه را بكوبند و روغن گيري كنند و بر فلزي بزنند طلا مي شود و امروز اين علم و تجربه علمي به آساني حل شده است.

چون موضوع تبديل معادن به يكديگر جالب توجه بود الكندي و ابن سينا اول منكر آن شدند و ابن خلدون در مقدمه كتاب خود طرفداران اين علم را به ناسزا و مسخره گرفته سخت مورد انتقاد قرار مي دهد علتش اين است كه از علوم طبيعي اطلاعي نداشته ابوعلي هم بعدا امكان اين عمل را جايز دانسته و گفته منكر نشويد.

ابن خلدون مي گويد با استادم ابوالبركات بلقيقي صحبت كردم و يكي از كتب كيميا را به او دادم او مدتي آن را مورد تفحص قرار داد و سپس آن را به من رد كرد و گفت من ضمانت مي كنم كه خواننده اين كتاب جز با نااميدي به خانه خود بازنگردد. [1] .

نگارنده هم مي گويد با آنكه شيميست نيستم و رياضي دان نيستم و لذا اگر يك مسئله شيمي با لگاريتم و مثلثات به من بدهند همان ضمانت را مي كنم زيرا لزومي ندارد هر كس همه علوم را به كمال بداند و ندانستن علمي دليل عدم صحت آن نيست و هيچ علمي را نمي توان انكار كرد بلكه بايد با شرايط زمان و مكان و استعداد و ذوق و شم علمي فراگرفت صرفا يك مرد دانشمند نمي تواند از همه علوم بهره مند گردد.

نخستين كسي كه در اسلام به تحقيق علم شيمي برخاست خالد بن يزيد مرواني است كه مطالبي در كتب يونانيان و روميان ديد و از امام باقرالعلوم پرسيد و آن حضرت اساس اين علم را به او آموخت و بعد او جابر بن حيان شاگرد امام صادق عليه السلام اين علم را به صورت كتابي تدوين كرد و اختراعات و ابداعاتي از تعليمات امام صادق نمود كه شمه ي در جلد دوم نوشتيم.

هاروني وزن مخصوص عده اي از مايعات را به دست آورد كه با اوزان مخصوص اين عصر تفاوتي ندارد و اگر اندك فرقي داشته باشد مربوط به مقدار مواد محلول در آب است كه بر حسب مكان هاي مختلف در آب به اندازه هاي مختلف وجود دارد و اين صحت و درستي كار پيشينيان مسلمين را مي رساند.
و ابوريحان كه شاگرد به واسطه جابر بن حيان است از دو راه وزن مخصوص اجسام را به دست آورد و اعدادي كه نتيجه محاسبات او است با گذشت زمان و ترقي روز افزون علم چندان تغييري نكرده است.

هلم يارد مي نويسد در آثار رازي در خصوص شيمي هيچ نقطه ابهامي وجود ندارد و او فقط متكي به حقايق تجزيه و شهودي و حسي فرموده است و ما بايد از آن مرد شيميست براي طبقه بندي و ترتيبي كه او براي اولين بار در خصوص مواد شيميائي به كاربرد تشكر كنيم. [2] .

دكتر عمر فروخ مي گويد بدون شك مؤسس شيمي جديد در شرق و غرب محمد بن زكرياي رازي است كه او شاگرد به واسطه جابر بود و او هم از امام صادق فراگرفته است.

دكتر مصطفوي در مجله دنياي علم مي نويسد رازي تحقيقا بوراكس «مواد در اسيد بوريك» را مي شناخت ولي با اين سابقه لاووازيه و موفن شيمي دانهاي اروپا در قرن شانزدهم معدودي از استخراج آن بي اطلاع بودند و از ايران خريداري مي كردند. [3] .

اين عقيده كه مي توان فلزات ناقص را به فلزات كامل تبديل كرد در افكار اروپائيان قوت گرفت و حتي در قرن 18 دانشمندان اروپا سرگرم اين فكر كه از اسلام ميراث گرفته بودند مي شدند. [4] .

و مسلمانان در همان اوقات اوليه بوراكس را از دو طريق طبيعي و مصنوعي به وسيله آزمايشگاه تهيه مي كردند.

جورج سارتن قرن دوم را كه ما قرن مكتب جعفري مي ناميم او قرن جابر بن حيان ناميده است زيرا اين مرد شيمي دان از مشهورترين دانشمند شرق و غرب در قرن دوم اسلامي بود و رسائلي كه بيش از 170 رساله مي باشد از او در اروپا چاپ شده كه شهرت فراواني به او داده است.

رسائل جابر را خاورشناس معروف پاول كراورس serworK - lewaP كه از اهالي چك اسلواكي بود در 1944 - 1904 مي زيسته و در عصر سال 1354 قمري مطابق سال 1935 م در 555 صفحه تحت عنوان «مختارات من رسائل جابر بن حيان» از روي نسخه هاي منحصر به فرد قاهره و پاريس و بريتانيا به طبع رسانده و اين مجموعه شامل 20 رساله از جابر و مقدمه اي از تصحيح است.

در سابق گفتيم كه جابر تركيب شوره - زاج سبز - اسيد نيتريك را به دست آورد و زكرياي رازي از تقطير زاج سبز اسيد سولفوريك را به دست آورد و از تقطير مواد نشاسته با مواد قندي تخمير شده يا از تقطير شراب الكل را با همين نام الكل تهيه نمود.

بدون شك مسلمين در تقطير - تبخير - تبلور - انحلال و تجزيه و عمليات ديگر روي شيميائي بر ساير ملل دنيا تفوق يافتند و ابتكار در دست داشتند تيتروكلريك - و نيترات نقره - كلريد - زيبق و اكسيد جيوه و سولفور آهن همه از مسلمين است.

اين جنبش فكري و عملي بود كه به گفته جورج سارتن پايه هاي شيمي جديد را با استحكام كامل پي ريزي نمود. [5] .

خاورشناسان نوشته اند پيشرفت علمي مسلمانان به قدري سريع و عميق بود كه در قرن دوم هارون الرشيد براي شارلمان ساعت زنگ داري فرستاد كه خودبخود كار مي كرد و طبق نوشته پي ير روسو اهالي مغرب آن را هشتمين عجايب دنيا بپنداشتند. [6] .

رقاصه ساعت را كه داراي اهميت فني و مكانيك نوين است مسلمين اختراع كردند و گاليله آن را توصيف نموده است. [7] .

طبق بررسي عمر فروخ استفاده از پاندول براي آزمايش هاي علمي نخستين بار به وسيله ابن يونس مصري در قرن چهارم انجام شد عده اي از قوانين پاندول را دانشمندان ديگري به همين نام در سال 640 يعني درست چهارصد سال قبل از گاليله كشف كردند. [8] .

غرض از اين نكته ها اين است كه در تمام علومي كه يادآور شديم نبوغ علمي مسلمانان به خوبي مشهود است و ريشه همه آنها را كه جستجو كني در مكتب جعفري خواهي يافت زيرا همه از جابر سرچشمه گرفته و جابر افتخار به شاگردي امام صادق (ع) نموده است.


پاورقي

[1] مقدمه ابن خلدون ترجمه پروين گنابادي ص 1112 تا 1120.

[2] سالنامه نور دانش ص 284 ترجمه از اسلاميك ريوير.

[3] مجله دنياي علم سال اول شماره 2 و 3 و اسرار كيميا.

[4] تاريخ علوم پي ير روسو ص 224.

[5] سرگذشت علم اثر جورج سارتن ترجمه احمد بيرشك ص 229.

[6] تاريخ علوم ترجمه حسن صفاري ص 118.

[7] هنرهاي مسلمين.

[8] عبقرية العرب في العلم و الفلسفه ص 76.