انطباق علم و دين


بسم الله الرحمن الرحيم

از سنن الهي اين است كه علم را با دين و دين را با علم مربوط و مبتني ساخته و اين هر دو متلازم يكديگر مي باشند علم بدون دين و دين بدون علم پسنديده و مقبول درگاه حق نيست و اين از مزاياي اسلام است در ساير اديان كه توجه شود چنين لطيفه اي وجود ندارد و با ورق زدن صحايف كتب اقوام و ملل پيشين اين حقيقت روشن مي گردد.

اسلام دين علم و عقل و دانش است كه مباني عقيده و ايمان را با استدلال بيان نموده و حق نظر و تفكر و آزادي در قبول دين داده است و تكليف و پاداش و كيفر هم روي همين مباني تعليم گرديده (و من احسن دينا فمن اسلم وجهه لله و هو محسن و اتبع ملة ابراهيم حنفيا) ما اين حقيقت را مشروحا در زندگاني حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بيان كرده ايم و اكنون يك قسمت ديگر از تعليمات آسماني كه منطبق با كشفيات علمي اخير است تقديم خوانندگان محترم مي گردد.

براي تشحيذ افكار خوانندگان يك مقدمه كوتاهي به منظور هضم و تحليل موضوع آورده مي شود.

به عقيده نگارنده كه از تتبع در تحقيقات محققين فلاسفه اسلام به دست آمده اين دين مقدس مشحون بر تمام علوم مورد نياز بشري است و هيچ علمي نيست مگر آنكه قرآن بدان اشاره كرده باشد چنانچه فرمود (لا رطب و لا يابس الا في كتاب مبين) و اين اشارات علمي تلويحا يا تصريحا به صرف طريقت توحيد بوده نه آنكه به نظر مستقيم تعليم علمي باشد.

و اين كه در حديث نبوي است (العلم علمان علم الاديان و علم الابدان) مؤيد گفتار است زيرا عالم وجود از ماده و معني تشكيل يافته و علوم هم يا براي حفظ و تربيت جسم است يا براي تهذيب و پرورش نفس است اولي را علم بدن و دومي را علم دين گويند و به لفظ جمع فرمود براي آن كه شامل تمام اديان و كليه علوم مربوط به ابدان گردد و در قرآن اين حقيقت در تحت تقرير (ما فرطنا في الكتاب من شي ء ثم الي ربهم يحشرون) بيان شده هيچ چيزي از كليه نياز بشري از دقايق و حقايق عالم علوي و سفلي نيست كه در قرآن ذكر نشده باشد.

زندگاني بشر كه محتاج به علوم طبيعي - رياضي - مكانيكي است همه به طريقت توحيد و تنظيم و تقديس حضرت حق تعليم گرديده است.

و از لطايف معاني اين است كه كليه اين عوالم آفرينش از مواد و معاني از تشريح و تكوين همه با هم انطباق و پيوستگي كامل دارد كه متأسفانه مربيان دانشگاه هاي جديد غيراسلامي از آن بي خبرند و آنها به روش روحانيت كليساها علم را از دين جدا نموده اند و دره عميقي بين علم و دين به وجود آورده اند.

در حالي كه اسلام مسجد و مدرسه را داخل هم بنا نموده و تعليم را پس از تربيت ديني بلافاصله در همان مسند عبادت آموخته و علم را از دين غيرقابل تفكيك شناخته است و بر اين اصل مسلم علم هر چه از اسرار دين را كه شرايط زمان و مكان اجازه هضم و تحليل آن را نمي داده به مرور ايام پرده از روي آن برداشته و به اثبات رسانيده است.

پيشوايان و رهبران اسلام نخواسته اند يك بحث علمي را طبق قواعد معموله آن علم مطرح نمايند بلكه در كليه تعليمات هدف آنها تحكيم مباني توحيد بوده و لذا علوم طبيعي و رياضي حتي علوم فلكي را كه در آن عصر بهتر از امروز تعريف و تشريح نموده اند همه به منظور خداشناسي و پي بردن به قدرت و عظمت خلقت و كرنش و تعظيم در پيشگاه نيروي لايزالي الهي آموخته اند.

از جمله آياتي كه نازل شده و علوم رياضي و فلكي و طبيعي در آن اشاره شده حركت زمين - سابقه ي آفرينش - قابليت ابقاء بشر خلع و لبس جهان طبيعت و بيان ستارگان بسيار دور يا حركت جوهري اصل تحول - تبديل ماده به نيرو كه با چشم مجهز هم ديدن آنها سخت و صعب است ابرهاي كوه پيكر هوائي و غيره كه اسلام خبر داده و به نام متقن ترين آيات قدرت بدان سوگند ياد نموده و توجه خردمندان را براي شناسائي آن جلب نموده است.