بازگشت

بخاري و احاديث جعفري


از ميان علماي حديث هم بزرگان و پيشوايان احاديث و حتي ائمه مذاهب اربعه چنانچه ديديم از ريزه خواران خوان علوم و فنون آموزش و پرورش امام صادق عليه السلام بوده اند و افتخار مي كردند به شاگردي آن حضرت حتي براي اعتبار گفتار خود سخنان و احاديث مرويه خود را مستند به آنحضرت مي نمودند تنها كسي كه روي تعصب از امام صادق احاديثي نقل نكرده بخاري صاحب صحيح است و شگفت آور اين است كه اين محدث بزرگ با آن رنجي كه برده از اكثر رجال ضعيف حتي كذاب و نواصب كه به كفر و الحاد ضعف حديث آنها مسلم بود نقل قول كرده و از امام صادق عليه السلام كه به صداقت مايه افتخار پيشوايان علم و دانش بود حديثي روايت نكرده است و نزد ارباب خرد و علماي حديث روشن و مسلم است كه عدم نقل روايت بخاري دليل بر نقص عظمت علمي امام ششم شيعه نيست و نمي تواند باشد زيرا چهار هزار و پانصد دانشمند بزرگ به اين عظمت سر احترام و تقديس فرود آوردند ولي اين تعصب جاهلانه موجب نقص كتاب او مي باشد كه توجهي به اين معني نداشته يا داشته و از روي تعصب اقوال نواصب و قدريه و ضعفاء معروف را نقل نموده و احاديث جعفري كه عين فرمايشات پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم بوده از طريق صحيح و مستقيم خودش نقل نكرده است و اينك ما نام برخي از ضعاف را مي نويسيم تا اين حقيقت مكتوم روشن گردد.

از نواصب معروفترين نواصب در عصر امام صادق عليه السلام بوالعباس الاحمر متوفي 136 مي باشد كه شاعري خبيث و فاسقي مبغض و هجوگو بوده و ابي عامر بن وائله صحابي را به سبب دوستي اميرالمؤمنين هجو كرده گويد:



لعمرك انني و اباطفيل

لمختلفان والله الشهيد



لقد ضلوا بحب ابي تراب

كما ضلت عن الحق اليهود [1] .



اخبار اين مرد ناصبي و شاعر هرزه دراي هرزه گوي را نقل كرده است.

عمران بن خطان از مفتيان خوارج است كه به دشمني علي عليه السلام شهرت داشت و او در مدح عبدالرحمن بن ملجم مرادي قاتل علي عليه السلام گفته است:



يا ضربة من تقي ما اراد بها

الا ليبلغ من ذي العرش رضوانا



اسحق بن سويد از كساني است كه بخاري از او حديث زياد نقل كرده و از متعصبين بغض علي عليه السلام بوده.

عبدالله بن سالم اشعري متوفي 179 - مردود است

عبدالله بن شفيق عقيلي به نقل ابن سعد در طبقات غير موثق و مردود است.

ميمون بن مهران و هيثم بن اسود نخعي كه از عمال قتل حجر بن عدي بوده و حصين بن نمير واسطي و زياد بن جبير و بسياري ديگر كه بخاري از آنها نقل حديث كرده و آنها مردود الحديث هستند.

از قدريه كهمس بن منهال سدوسي - ابان يزيد عطار حسان بن ابراهيم كرماني قاضي كرمان - سفيان بن سليمان - زيد بن واقد - عطاء بن ميمون بصري - عمر بن ابي زائده همداني - هارون بن موسي ازدي - يحيي بن حمزه واقد - هشام بن عبدالله ابوبكر بصري و غيره از قدريه بوده اند كه بخاري از آنها حديث پيغمبر را نقل كرده.

از ضعفا كه مطعون و ملعون و مردود بوده اند مانند احمد بن بشير قرشي - ابراهيم بن يوسف ابن اسحاق ابراهيم بن عبدالرحمن بن اسماعيل - ثابت بن عجلان سلمي - عبدالله جهن بن عبدالبصري كهمس بن حسن تميمي بصري - عبد ربه بن نافع كناني - عبدالرحمن بن عبدالله بن دينار عدوي و غيره از ضعفاي حديث هستند.

از كذابين و جاعلين حديث يك دسته هم از كساني هستند كه جعل حديث نمودند و در جلد اول نوشتيم و بخاري از آنها نقل حديث نموده است مانند اسيد بن زيد جمال كوفي حسن بن بشير سدوسي طهان - محمد بن يزيد بن محمد بن هشام كوفي - قاضي كوفه - والي قضاء بغداد - احمد بن صالح مصري - احمد بن سعيد بن صخر دارمي - اسماعيل بن عبدالله بن اويس بن مالك بن ابي عامر اصبحي و بسياري ديگر كه از آنها گفتار پيغمبر را نقل كرده و از فرزند ششم پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم حديثي روايت و ضبط نكرده است.

و يا للعجب كه بخاري از همين اشخاص كذاب - منحرف - سخيف احاديثي در فضيلت علي بن ابيطالب از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل نموده ولي از خاندان خود پيغمبر و اهل بيت با اين همه روايت حديث يك روايت هم نقل نكرده است و شكي نيست كه در طول مسافرت و جمع اسناد حديث نمي توان باور كرد كه از امام جعفر صادق عليه السلام خبري نشنيده باشد مگر آنكه حمل بر تعصب جاهلانه نمائيم.


پاورقي

[1] نكت الهميان صفدي به نقل الامام الصادق و مذاهب الاربعه ص 73.