شاگردان و اصحاب و روات احاديث امام جعفر صادق
تا آنجا كه ميسر بود مطالب فشرده و جامع مباني اصول مدرسه جعفري جمع آوري گردد سعي بليغ شد و اكنون بايد از شاگردان و روات احاديث و اصحاب و ملازمين امام جعفر صادق عليه السلام بحث كنيم شكي نيست كه شهرت علمي امام صادق و مقام ولايت و امامت او در عهد پدرش باقرالعلوم همه جا طنين انداز بود. و شخصيت علمي او را همه مي شناختند در مدت 35 سال دوران امامت هزاران نفر مردم دور و نزديك شرفياب شدند و يك يا چند هزار كه بارزترين آن سي هزار حديث ابان بن تغلب است از امام صادق عليه السلام روايت شد و اين احاديث و اين مردم با حالات و عقايد و افكار و ملل و نحل مختلف بوده اند كه صحيح ترين احاديث او را فرقه اماميه كه معتقد به خاندان مهبط وحي و تنزيل بوده اند با كمال تقوي و ايمان و عقيده بدون تصرف و كسر و افزوني نقل كرده اند - آن روز كه طبع و نشر نبود تمام علوم بايد به وسيله حديث نقل شود و لذا حديث اهميت به سزائي داشت و راوي آن اهميت بيشتري از خود حديث داشت كه با چه شرايط نقل حديث نموده است.
اين مسائل به شرحي كه داده شد در مكتب تشيع حل و تجزيه و تحليل شده امري مكتوم و ترجمه رجالي مخفي نيست و نقطه ابهامي وجود ندارد. نهايت مردان متتبع و محقق كه سالها در كتب رجال و روايت با درايتي كار كرده باشند مي فهمند.
احاديث در زمان امام صادق بين مردم اموي و عباسي نشر يافت ولي در عين حال روز افزون فضايل و مكارم اخلاقي امام محمد باقر و امام جعفر صادق مردم روشن ضمير صافي دل را به تقوي و فهم و كياست تشيع آشنا مي ساخت و اماميه روزافزون شدند تا هر دو چهره متهم اموي و عباسي كنار رفت و با استدلال و برهان علم در ميان اماميه جاي خود را باز كرد و اين فرقه به دانش و دانستن حديث صحيح و مستدل شهرت يافتند چنانچه بزرگان فرقه اماميه مورد احترام فريقين هستند در حالي عكس آن مورد قبول نيست زيرا تقوي و عقيده كامل نبوده و نيست سياست هم در اين عصر نفوذ كرده و ده سال اخير مدرسه جعفري سياست منصور و سخت گيري او سبب شد دست پرورده هاي خود را براي فتوي دادن بزرگ كردند تا در قبال درياي مواج علم و دانش امام صادق اظهار رأي نمايند در حالي كه در مناظرات همه مغلوب و منكوب مي شدند.
سليمان بن موسي اشرق متوفي 119 مفتي دمشق.
عبدالله بن ذكوان متوفي 130 راوي معروف ابوهريره معلوم الحال.
نافع غلام پسر عمر متوفي 117.
سليمان بن يسار برادر عطاء متوفي 107 مفتي مدينه.
مكحول غلام بني هذيل متوفي 113 مفتي دمشق.
ابوحازم سلمة بن دينار اعرج غلام بني مخزوم متوفي 140 عالم مدينه.
سليمان بن طرحان متوفي 143.
اسماعيل بن خالد بجلي غلام امويين متوفي 145.
عكرمة غلام ابن عباس متوفي 105.
اينها از موالي اموي بودند كه آنها را بزرگ نمود جزء علماي درباري معرفي مي كردند و فتواي آنها را احترام و اجرا مي نمودند و در قبال آنها هر كس عليه آراء فتاواي اموي رأي مي داد آنها را مي كوبيدند ميزدند تبعيد مي كردند. محروم از شئون اجتماع مي نمودند تا فتوي خلاف سياست ندهند و كسي هم پيروي نكند چنانكه اين سيره هنوز هم ادامه دارد.
مثلا سعيد بن مسيب متوفي سال 93 كه از علماي مدينه و مخالف سياست عباسي يعني طبق ادله اربعه فتوي مي داد آن قدر زدند و تبعيد نمودند كه عبرت ديگران شود بني عباس هم آمدند به پيروي امويين همين روش را اتخاذ كردند زيرا آراء و فتاواي اماميه و علويين عليه سياست آنها بود دستور دادند ابوحنيفه كه ايراني بود فتوي دهد و فتاوي او هم در موارد سياسي عليه جعفر بن محمد باشد و مردم را هم به پيروي او دعوت كردند و به مخالفت اهل بيت ترغيب و تشويق نمودند به اندازه اي فشار بر اين مقصد به مردم آوردند كه شعرا گفتند:
ياليت جور بني مروان دام لنا
و ليت عدل بني العباس في النار
يعني اي كاش جور بني مروان ادامه مي يافت و عدالت بني عباس در آتش مي سوخت مفادش اين است رحمت به روح ناپاك كفن دزد اولي.
فرق بين امويين و عباسيين اين بود كه بني اميه فتوي به قول علي نمي دادند و گفتار او را هم ملاك عمل نمي گرفتند ولي بني عباس به نام گفتار علي و فتواي علي عليه السلام آنچه مي خواستند مي گفتند. چنانچه حسن بصري به نام اخبرنا ابوزينب كه مرادش علي بن ابيطالب عليه السلام بود اما هر چه دل بني عباس خواست گفت.
امام محمد باقر در مكه و مدينه محفل علمي را به طوري گشود و ادامه داد كه اهل بيت از امويين برگشتند و به اهل بيت رو آوردند و احاديث نبوي را از زبان باقر العلوم اتخاذ كردند تا مدرسه جعفري گشوده شد از همان مردم بيش از چهار هزار نفر در مدينه جمع شدند و يك جنبش علمي و حركت فكري به وجود آمد و حافظ ابوالعباس احمد بن عقده متوفي 230 كتابي در رجال مدرسه جعفري نوشت كه اسامي بيش از 4500 نفر را در آن ضبط كرده و شيخ طوسي متوفي 430 سه هزار نفر را ضبط كرد كه برخي در آن عده اولي نبودند و شيخ نجم الدين در المعتبر مي نويسد:
روي عن الصادق اربعة الاف رجل و برز بتعليمه من الفقهاء الافاضل جم غفير «الي ان يقول» تا آنجا كه گويد:
حتي كتبت من اجوبة مسائله اربعمائة مصنف لاربعمائة مصنف سموها بالاصول [1] .
و عجيب اين است در اين مدرسه از نظر اهميت علمي و فني هر كس در هر عقيده و عملي بوده به اين مدرسه حاضر مي شد و حديث در علوم مختلف مي شنيد و نقل مي كرد. تا آنجا كه نهصد فقيه در مسجد كوفه درس فقه مي دادند.
پاورقي
[1] الامام الصادق و المذاهب الاربعه ص 58 ج 1 - و 81 ج 2.