بازگشت

تربيت مبلغان و مناظره كنندگان


علاوه بر ايجاد خزائن اطلاعات (راويان) كه منابع خبري موثق تلقي مي شدند، حضرت به ايجاد شبكه اي از شاگردان ويژه همت گمارد تا به دومين هدف خود يعني زدودن اختلاط و التقاط همت گمارند و شبهات را از چهره دين بزدايند. هشام بن حكم، هشام بن سالم، قيس، مؤمن الطاق، محمد بن نعمان، حمران بن اعين و... از اين دست شاگردان مبلغ هستند. براي نمونه، مناظره اي از صدها مناظره را با هم مي خوانيم:

هشام بن سالم مي گويد: در محضر امام صادق(ع) بوديم كه مردي از شاميان وارد شد و به امر امام نشست. امام پرسيد: چه مي خواهي؟

گفت: به من گفته اند شما داناترين مردم هستيد، مي خواهم چند سؤال بكنم. امام پرسيد: درباره چه چيز؟

گفت: در قرآن، از حروف مقطعه و از سكون و رفع و نصب و جر آن.

امام فرمود: اي حمران! تو جواب بده. او گفت: من مي خواهم با خودتان سخن بگويم. امام فرمود: اگر بر او پيروز شدي، بر من غلبه كرده اي! مرد شامي آن قدر از حمران سؤال كرد و جواب شنيد كه خود خسته شد و در جواب امام كه: خوب چه شد؟ گفت: مرد توانايي است. هرچه پرسيدم، جواب داد. آن گاه به توصيه ي امام حمران سوالي پرسيد و مرد شامي در جواب آن درمانده شد. آن گاه خطاب به حضرت گفت: در نحو و ادبيات مي خواهم با شما سخن بگويم. حضرت از ابان خواست با او بحث كند و باز آن مرد ناتوان شد. تقاضاي مباحثه در فقه كرد كه امام زرارة بن اعين را به وي معرفي كرد. در علم كلام، مؤمن الطاق، در استطاعت، حمزه بن محمد، در توحيد، هشام بن سالم و در امامت، هشام بن حكم را معرفي كردند و او مغلوب همه شد.

امام چنان خنديد كه دندان هايش معلوم شد. مرد شامي گفت: گويا خواستي به من بفهماني در ميان شيعيانت چنين مردمي هستند. امام پاسخ داد. بلي! و در نهايت او نيز در جرگه شيعيان داخل شد. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 47، ص 408.