بازگشت

گناه بي اعتنائي سواره


طبق روايتي كه در كتاب هاي معتبر وارد شده است:

در يكي از سال ها امام صادق عليه السلام به همراه بعضي از اصحاب و دوستان خود، براي انجام مناسك حجّ خانه خدا، به سوي مكه معظمه حركت كردند.

در مسير راه، جهت استراحت در محلي فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضي از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را سبك و بي ارزش ‍ مي كنيد؟

يكي از افراد - كه از اهالي خراسان بود و در آن مجلس حضور داشت - از جا برخاست و گفت: ياابن رسول اللّه! به خداوند پناه مي بريم از اين كه خواسته باشيم به شما بي اعتنائي و توهيني كرده و يا دستورات شما را عمل نكرده باشيم.

حضرت صادق عليه السلام فرمود: چرا، تو خودت يكي از آن اشخاص ‍ هستي.

آن شخص گفت: پناه به خدا، من هيچ جسارت و توهيني نكرده ام.

حضرت فرمود: واي بر حالت، در بين راه كه مي آمدي در نزديكي جُحفه، تو با آن شخصي كه مي گفت: مرا سوار كنيد و با خود ببريد، چه كردي؟

و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو براي خود كسر شأن دانستي؛ و حتي سر خود را بالا نكردي؛ و او را سبك شمردي و با حالت بي اعتنائي از كنار او رد شدي.

و سپس حضرت در ادامه فرمايش خود افزود: هركس به يك فرد مؤمن بي اعتنائي و بي حرمتي كند، در حقيقت نسبت به ما بي اعتنائي كرده است؛ و حرمت و حق خدا را ضايع كرده است. [1] .


پاورقي

[1] كافي: ج 8، ص 88، ح 73، وسائل الشيعة: ج 12، ص 272، ح 1.