مرکز پاسخگويي: دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي: امامت و تشيع
موضوع فرعي: فوائد سركه
از امام صادق(ع) روايت است كه "سركه دل را نوراني ميكند''. مقصود ايشان از نورانيت دل، دل مادي است يا معنوي؟
پاسخ:
امام صادق(ع) فرمود:''الخلّ يسكن المرار و يحيي القلب و يقتل دود البطن و يشدّ الفم؛(1) سركه، زرداب (صفراء) را تسكين ميدهد و قلب را زنده ميكند و كرمهاي شكم را ميكُشد و لثه ها را محكم ميكند''.
مانند اين حديث از پيامبر اكرم(ص) نيز نقل شده است.(2)
در جمله ''يحيي القلب'' كه به معناي ''زنده ميكند قلب را، حيات ميبخشد''، يك احتمال اين است كه مراد حضرت از زنده كردن قلب، سالم كردن قلب است؛ يعني سركه اين خاصيت را دارد كه قلب را از آلودگيها و امراض سالم ميكند.
احتمال ديگر اين است كه مراد از حيات قلب، جلا بخشيدن و نوراني كردن قلب است. در اين صورت اين از آثار معنوي قلب خواهد بود.
در روايت ديگر آمده است: ''الخلّ ينير القلب؛(3) سركه قلب را نوراني ميكند''.
در جلد 66 بحارالانوار رواياتي را در بخشي به عنوان ''باب الخلّ'' ذكر كرده، بعضي از روايات سركه را باعث شديد و محكم شدن عقل (الخّ يشدّ العقل) دانسته، در برخي ديگر آمده است: سركه كِرمها و ميكربهاي معده و روده را ميكُشد و دهان را محكم ميكند (مخاط لثه را محكم ميكند).
در روايات ديگر آمده است: ما امامان غذا خوردن را با سركه شروع ميكنيم. سركه عقل را محكم ميكند. خدا و ملائكه درود ميفرستند بر سفرهاي كه در آن نمك و سركه باشد.
از امام صادق(ع) نقل شده است: سركه و زيتون از غذاي پيامبران بوده است.
پيامبر(ص) فرمود: ''خانوادهاي كه سركه بخورند، فقير نميشوند''.(4)
با تفحص و تجسّس در روايات به اين نتيجه ميرسيم: قلب آدمي نقش اساسي در ايمان و درجات ايمان و درجات كفر دارد. البته قلبي كه در اين جا از آن سخن به ميان ميآيد، قلبي كه از مهمترين اعضاي بدن است و خون را به تمامي بدن پمپاژ ميكند، نيست و از طرفي، قلب به معناي مغز و عقل و قوه ادراكي بشر نيز نيست، بلكه به معناي اين است كه مركزي در بدن است كه محل احساسات و عواطف و عشق است كه خوشحالي و شادماني وغم و اندوه و گريه و يقين و شك به آن جا ارتباط دارد و در زبان فارسي به آن دل ميگويند. ميگوييم: دلم به حال فلاني سوخت.
البته اين مركز كه به آن قلب يا دل ميگوييم، بي ارتباط با عقل كه مركز ادراكات است و با قلبي كه پمپاژ كننده خون به تمامي اعضاي بدن است، نيست. اين حقيقت (قلب به اين معنا) بسيار مورد توجه واقع شده است. تعبيراتي از قبيل: قساوت قلب، صفا و جلاي قلب، اقبال قلب، پاكي قلب، حيات قلب، رقّت و نازكي قلب و سفيدي قلب در روايات آمده و معلوم است اين صفات مانند سياهي يا سفيدي قلب يا رقت و نازكي قلب و اقبال و ادبار آن مربوط به قلب صنوبري شكل نيست. كسي كه گناهكار است و قلبش سياه ميشود، آيا اگر قلب صنوبري او را مشاهده ميكنيم، ميبينيم كه سياه شده است، هرگز، پس مراد از قلب چيز ديگري است.
معلوم است كه خوردن غذاها تأثير بسزايي در نورانيت يا سياهي قلب دارند كه به اصطلاح دل را فتح و باز ميكند و به دل اقبال ميبخشد. همان طوري كه اعمال و كردار انسان تأثير مثبت يا منفي در قلب و دل دارد. از جمله از غذاهايي كه در انبساط قلب و نورانيت آن تأثير دارد، انار و عسل و سركه و گلابي و عدس و كفرس و بِهْ ميباشد كه در روايات به آنها توجه شده است.
***
پاورقي:
1. بحارالانوار، ج 62، ص 275.
2. همان، ص 282.
3. بحارالانوار، ج 66، ص 302.
4. همان، ص 305.