مرکز پاسخگويي: تبيان
موضوع اصلي: اعتقادات
موضوع فرعي: رويت خداوند
مسئله رؤيت خداوند از نظر روايات چگونه است؟

پاسخ:
روايات فراواني درباره رؤيت خدا نقل شده است كه از بعضي از آنها استفاده مي شود كه هيچ كس بهره اي از زندگي و هستي خود ندارد مگر به لقاي حق. ديگر چيزها حجاب اوست و نمي گذارد او از لقاي حق بهره عقلي ببرد.
ابن بابويه قمي (رحمه الله) در كتاب ارزشمند توحيد، در باب رؤيت، نقل كرده است كه ابا بصير از امام صادق (ع) پرسيد: آيا خدا را در قيامت مي بينيم؟ امام (ع) فرمود: قبل از قيامت هم ديده ايد. عرض كرد: كِي؟ فرمود: آن جا كه (قالوا بلي) گفتيد. آنگاه بعد از مقداري درنگ حضرت فرمود: مگر الان خدا را نمي بيني؟ عرض كرد: من اين مطلب را از طرف شما نقل كنم؟ فرمود: نه! چون اگر از طرف من امكان رؤيت را مطرح كردي، مي پندارند منظور رؤيت با چشمِ ظاهري است و اگر شنونده اصل رؤيت خدا را انكار كرده و سخن مرا نپذيرد خالي از محذور نيست و اگر آن را پذيرفته و بر رؤيت با چشم ظاهر حمل كند، آن هم نارواست. (توحيد صدوق، باب ما جاء في الرؤية، ح 20.)
در روايتي ديگر، از آن حضرت سؤال شد: عامل مدهوشي پيامبر در حال دريافت وحي چه بود؟ فرمود: (ذلِكَ إِذْ تَجَلّي اللهُ لَه) (بحار 18/256؛ توحيد صدوق، ص 115)؛ وقتي خدا براي او تجلّي مي كرد و واسطهاي بين او و خدا نبود، آن غشيه و مدهوشي به رسول اكرم (ص) دست مي داد. البته آن مدهوشي فوق هر گونه هوشمندي است چون هوش كامل است. عنوان تجلّي، كه تعبيري بلند، لطيف و شيرين است، اصطلاح كتاب و سنّت است. اصطلاح تجلي را قرآن كريم به ديگران آموخت (فَلَمّا تَجَلّي رَبَهُ لِلْجَبَلِ) اعراف/143. در صحيفه سجاديه كه به منزله زبور اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) است، در دعاي ختم قرآن آمده است: خدايا اين قرآن را نوري براي ما قرار ده، در آن روزي كه (تَجَلّيَ مَلِكُ الموت لَقَبْضَها مِنْ حُجُبِ الْغُيوب) (صحيفه سجاديه، دعاي 42.)؛ آنگاه كه فرشته مرگ، از پشت پرده هاي غيب براي قبض ارواح تجلي مي كند و محتضر آن را مشاهده كرده، ديگران از شهود آن محجوبند.
اصل تجلي كه منزه ازتجافي است، حضور شهودي و قلبي موجودي مجرد است براي موجود مجرد ديگر و نشانه آن است كه يك حقيقت، ممكن است بدون عالم مثال يا بدون عالم طبيعت ظهور كامل داشته باشد، چنانكه اگر نازل شود در حد عالم مثال هم ظهور دارد و براي موساي كليم نيز چنين بود.
مرحوم صدوق (رحمه الله) مي فرمايد: اخباري كه در باب رؤيت از كتاب توحيد آورده ام و آنها را بعضي ازمحدثان نقل كرده اند نزد من معتبر است: (عندي صحيحة) (توحيد صدوق باب ما جاء في الرؤية، ص 119.)؛ مبادا عده اي گمان كنند كه منظور از رؤيت، رؤيت بصري است، چنانكه اشاعره پنداشتند كه خدا را با چشمِ ظاهر مي توان ديد.
استاد علامه طباطبايي (قدس سره) در تفسير سوره اعراف بحثي روايي دارند در تبيين احاديث رؤيت كه دلالت مي كند كه خدا را مي توان با قلب و چشم جان مشاهده كرده، آنگاه مي فرمايد: درباره رؤيت و لقاء الله كه يك مسئله بلند فلسفي است، بحث فلسفي منعقد نكرديم، زيرا همين بحث روايي ما را از بحث فلسفي بي نياز كرده است، زيرا خود اين روايات بحثهاي فلسفي را در بر دارد و بيان مي كند كه چگونه انسان خدا را مشاهده مي كند. (الميزان 8/268)

***
پاورقي:
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 7 (سيرة پيامبران(ع) در قرآن)