مرکز پاسخگويي: تبيان
موضوع اصلي: اديان و مكاتب
موضوع فرعي: تصوف
منظور از معادشناسي شاهدانه علي(ع) چيست؟

پاسخ:
چون معاد به معناي عود به قرب مبدأ است، نه رجوع به دنيا به نحو تناسخ يا غير آن، كسي كه مبدأ فاعلي جهان امكان را به خوبي شناخته باشد نقصي در معرفت معاد و ضرورت رجوع به مبدأ ندارد، ليكن آن كس كه با برهان حصولي خدا را شناخت و از راه مفهوم عقلي به او علم پيدا كرد، جريان معاد نيز براي او از راه برهان حصولي معلوم مي​شود و كسي كه خدا را در محدوده مقامِ «احسان»، يعني مقامِ «كانّ» شناخت، نه مقام «اَنّ» آگاهي او از رجوع به خدا نيز در محودر «احسان»، يعني مقام «كَاَنَّ» خواهد بود، نه بيش از آن، و كسي كه خداشناسي او در مدار شهود تام، يعني مقام «اَنّ» بود نه كمتر از آن، معرفت او نسبت به معاد نيز در محور شهود كامل يعني مقام «اَنّ» است، نه «كاَنّ»، چه رسد به نازل​تر از آن، يعني مقام برهان عقلي.
حضرت عليّ بن ابي​طالب(ع) چون از لحاظ شهودِ مبدأ فاعلي، يعني آغاز هستي به نصاب تامّ بار يافت، آگاهي آن حضرت از مبدأ غايي يعني انجام هستي نيز به نصاب تمام و كامل خواهد بود، نه در حدّ «احسان»، يعني مقام «كاَنّ»، چه رسد به نازل​تر از آن، يعني برهان عقلي و مفهوم حصولي، و اگر امام صادق(ع) در ستايش آن حضرت(ع) فرمود: «... و لقد كان يعمل عمل رجلٍ كأنه ينظر إلي الجنّة و النار ...» (كافي8/163 و 173.)، يعني علي(ع) كار كسي را انجام مي​داد كه گويا به بهشت و دوزخ مي​نگرد، منظور آن حضرت بيان مراحل نهايي منزلت امير​المؤمنين نيست؛ زيرا قلّه هرم شهود عليّ بن ابي​طالب(ع) مقام «اَنّ» است، نه «كاَنّ»؛ زيرا از خود آن حضرت(ع) درباره شهود معاد چنين رسيده است: «لَو كُشِف الغِطاء ما ازددَت يَقيناً» (بحار40/153.) يعني اگر حجاب رجوع به سوي خدا و پرده بازگشت خلق در قوس صعود به سوي خالق برطرف گردد، چيزي بر يقين من افزوده نمي​شود:
آن كس كه در يقينش نگنجد زيادتي
صد بار اگر زپيش بر افتد غطا علي است
عصاره اين بيان ارشاد به نفي موضوع يعني حجاب است و مقصود آن است كه بين من و شهود معاد غطايي نيست و روزي كه غطا از جلوي ديد ديگران برداشته مي​شود براي من بي​اثر است نه اين كه هم​اكنون من محجوب و محكوم غطا هستم ولي با برطرف شدن آن غطا چيزي بر يقين من افزوده نمي​شود.
غرض آن كه، علم حضوري حضرت علي(ع) به معاد را گذشته از راه تلازم بين آغاز و انجام هستي و هماهنگي بين شهود مبدأ فاعلي و مبدأ غايي، از تصريح خود آن حضرت(ع) مي​توان استنباط كرد. بنابراين، ايمان عليّ بن ابي​طالب(ع) به قيامت از سنخ ايمان به شهادت بود، نه ايمان به غيب؛ زيرا معاد براي آن حضرت(ع) نه از قبيل امور برهاني حكيم يا متكلم بود و نه از صنف امور نقلي محدّث، تا از صنف ايمان به غيب باشد، بلكه از سنخ ايمان به ولايت و امامت خودش بود كه از قبيل ايمان به شهادت است ايمان آن حضرت(ع) به مبدأ غايي از قبيل ايمان به شهادت است و ايمان به غيب حدّاقل تكليف است و گرنه آنچه لازم است ايمان به اصول و فروع دين است، خواه آن معارف مشهود باشد و خواه معقول و ايمان به آنها خواه از سنخ ايمان به شهادت باشد يا ايمان به غيب.

***
پاورقي:
: آية الله جوادي آملي
حيات عارفانة امام علي(ع)