مرکز پاسخگويي: جامعة الزهراء
موضوع اصلي: اعتقادات
موضوع فرعي: تأثير اعمال پدر و مادر بر فرزندان
با توجه به روايتي از امام صادق(ع) به اين مضمون كه: «هر كس منع ديگري بكند، فرزندش يا عزيزش گرفتارآن مصيبت شود.»
ـ چرا در شرع مقدس اسلام تاوان بعضي از جرائم والدين بعهده فرزندان است؟
مثلاً اگر خداي ناكرده والدين دچار معصيتي شوند بچه نامشروع بايد عمري تابع قوانين وضع شده جامعه باشد! ومطرود اجتماع !

پاسخ:
صريح قرآن كريم اين است كه تاوان گناه كسي بر عهده ديگري نيست :«ولا تَزرُ وازِرَة وزرَ اُخريَ» و يا «كُل نفسٍ بما كَسَبَت رَهينة»
ـ اما اين از قوانين ثابت عالم طبيعت است كه: اعمال هر يك از انسانها در كل موجودات ديگر تأثير دارد و ايناختصاصي به اسلام ندارد!
هر جا كه قاتلي هست لامحاله مقتولي هم پيدا ميشود. آنجا كه جرمي هست و مجرمي؛ لاجرم جرم بر كس ديگريواقع مي شود و جاي سؤال نيست. به همين ترتيب فرزندان نيز گاه تحت تأثير معصيت والدين قرار مي گيرند و اين، نهبه خاطر آن است كه انتقام گناه آنها از فرزند ستانده شود، بلكه اين جريان تابع همان نظام علّي و معلولي جهان و سنتثابت آن است. اگر بنا بود هر گناه تنها دامنگير خود ما باشد بدون شركت ديگران، جهان طبيعت معنيَ نداشت !! دنيادار امتحان و محل شكوفايي استعدادهاست .از لوازم قطعي عالم طبيعت تأثير و تأثر علل و عوامل بر يكديگر و پيوندآنهاست. اما در سراي باقي هر كس در گرو اعمال خويش است.
ـ اما اين نكته كه قرآن و روايات، ما را از تأثير اعمال ناپسندمان نسبت به ديگران برحذر داشته بيشتر جنبه تأديبي وبازدارندگي دارد تا مبادا جامعه اسلامي به درد بزرگ تجاوز به حقوق ديگران، مبتلا گردد و امنيت جامعه به خطر افتد.
ـ اما در مورد فرزندي كه تقصيري ندارد جز اينكه فرزند فرد متخلف است، بايد گفت: خداوند رنج و تألمات روحي وجسمي او را در اين جهان و جهان ديگر جبران خواهد نمود. اين سنت الهي نه تنها در مورد چنين فرزنداني اِعمال ميشود بلكه نسبت به همه انسانهايي كه ناخواسته مورد انواع ستمها قرار ميگيرند اجرا مي شود. حتي سختيهاي ناشي ازحوادث و سوانح طبيعي نظير سيل و زلزله و ... را خداوند تبارك و تعالي به فضل و كرمش تدارك ميفرمايد.
ـ اما تعبير «مطرود» كه شما مطرح نموديد، از نظر اسلام پذيرفته نيست. گر چه اين شخص به علت شرايط روحيخاص نسبت به اشخاص حلال زاده، بيشتر در معرض گناه و انحراف است و از بعضي مسئوليتها منع شده؛ اما اومجرم بالفطره نبوده و راه ترقي و رشد بروي بسته نيست. او هم مي تواند با سعي و تلاش جدي، بنده مطيع خدا و مورداحترام باشد گرچه مراتب عفاف او از ديگران دشوارتر است اما مؤيد به تأييدات الهي مي شود و پاداش بيشتريدريافت خواهد داشت.
به عبارت ديگر گر چه هدايت شخصي كه مشكل تربيتي دارد و زمينه تربيت و سازندگي او ناهنجار است، نسبت بهافرادي كه از زمينههاي تربيتي مناسب برخورد دارند، مشكلتر به نظر مي رسد؛ ولي بايد توجه داشت كه اولاً «اَفضلُالاعمالِ احَمزُها» باارزش ترين كارها، سختترين آنهاست. ثانياً «لايُكلفُ الله نفساً الا وسعها» خداوند از هر كس به اندازهتوان و امكاناتش تكليف ميطلبد.