مرکز پاسخگويي: مركز فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاه ها
موضوع اصلي: اخلاق و عرفان
موضوع فرعي: حدود دوستي
دوست يابي و حدود دوستي را بيان كنيد.

پاسخ:
شما بايد مراقب دوستان و محيط خود باشيد، چرا كه اين دو مي توانند در آبادي يا ويراني دنيا و آخرت انسان بسيار مؤثر باشند. بايد انتخاب دوستان و معاشرت با آنها بر اساس موازين اسلامي باشد. در قرآن كريم و روايات اهل بيت(ع) ملاك هايي براي دوست خوب بيان شده كه ما برخي را به طور اختصار ذكر مي نماييم و شما مي توانيد راجع به هر ملاك، مفصلاً مطالعه و فكر كنيد: 1- كسي كه به ياد خدا است و هدفش جز رسيدن به او نيست، { (سوره كهف، آيه 28) }؛ 2- عاقل باشد؛ حضرت علي(ع) فرمود بيشترين درستي و خوبي ها در همراهي و دوستي با صاحبان عقل و درايت است، { (غررالحكم، حرف الف) }. مولوي داستان دوستي مردي با خرس را كه مصداق بي خردان است، به زيبايي بيان كرده است، { (مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1932 - 2124) }؛ 3- خيانت كار نباشد؛ 4- ستم كار نباشد؛ 5- سخن چين نباشد؛ امام صادق(ع) فرمود: «از سه گروه بر حذر باش! شخص خيانت كار، شخص ظالم، انسان سخن چين؛ زيرا كسي كه به نفع تو به ديگران خيانت نمايد، روزي خواهد آمد كه به خودت نيز خيانت كند و شخصي كه به جانبداري از تو، حق ديگران را پايمال نمايد و به ظلم عادت كند بالاخره به تو نيز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چين، همان طور كه سخن ديگران را پيش تو مي آورد، سخن تو را نيز نزد اغيار خواهد برد، { (بحارالانوار، ج 75، ص 229) }؛ 6- آن چه براي خود مي پسندد براي تو نيز بپسندد و آنچه را كه براي خويش نمي خواهد براي تو نيز نخواهد. رسول اكرم(ص) فرمود: در مصاحبت و رفاقت كسي كه آن چه را براي خود مي خواهد براي تو نخواهد، هيچ خير و فايده اي وجود ندارد، { (بحارالانوار، ج 71، ص 198) }؛ { آنچه نفس خويش را خواهي حرامت سعديا گر نخواهي همچنان بيگانه را و خويش را } 7- قاطع رحم نباشد؛ امام باقر(ع) فرمود: «{ پدرم امام سجاد(ع) مرا نصيحت فرمود كه اي پسرم از رفاقت با كساني كه قطع رحم مي كنند، بپرهيز؛ زيرا من آنها را در قرآن شريف سه بار مورد لعن و نفرين پروردگار يافتم }»، { (تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 45) }. شخصي كه با نزديكان خود نتواند معاشرت و هم زيستي صحيح داشته باشد، در حالي كه آنان با وي از يك خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مي باشند، چگونه مي توان انتظار داشت كه با غيرفاميل رفاقت صميمانه داشته باشد. 8- عيب جو نباشد؛ امام علي(ع) فرمود: « {از رفاقت و نشست و برخاست با كساني كه عيب جو هستند و هميشه به دنبال نقاط ضعف ديگران مي باشند، پرهيز كن؛ زيرا دوست چنين اشخاصي از ضرر آنان سالم نمي ماند و خود نيز طعمه عيب جويي هاي آنان خواهد شد }»، { (غررالحكم، باب الف) }. در روايات راه هاي متعددي براي امتحان دوستان بيان شده است كه عبارتند از: الف) در حال بي نيازي و فقر، دوستي او عوض نشود؛ امام باقر(ع) فرمود: «بدترين دوست كسي است كه تو را به هنگام بي نيازيت حفظ كند و به وقت تنگدستي رها سازد»، { (ميزان الحكمه، ج 1، ص 53) }. سعدي گويد: { دوست مشمار آن كه در نعمت زند لاف ياري و برادر خواندگي } { دوست آن باشد كه گيرد دست دوست در پريشان حالي و درماندگي } ب ) به هنگام عصبانيت، بدگويي تو را نكند؛ امام صادق(ع) فرمود: «دوستي كه سه بار از تو عصباني شد، ولي بدگويي تو را ننمود و كلام ناسزا از دهانش خارج نشد، او را براي خود نگه دار»، { (بحارالانوار، ج 78، ص 251) }. ج ) به نماز اهميت بدهد؛ قرآن مي فرمايد: «اي اهل ايمان، با آن گروه از اهل كتاب و كافران كه دين شما را به بازيچه گرفتند، دوستي مكنيد. زماني كه شما نداي نماز بلند مي كنيد، آن را به مسخره و بازي مي گيرند زيرا آن قوم مردمي نادان و بي خردند»، { (مائده، آيه 57) }. سعدي در اين باره گفته است: { وامش مده آن كه بي نماز است گرچه دهنش زفاقه باز است } { كو فرض خدا نمي گزارد از قرض تو نيز غم ندارد } د ) در هنگام سختي و راحتي انسان اهل نيكي باشد؛ اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «در سختي ها دوستان امتحان مي گردند»، { (غررالحكم، حرف فاء لفظ في) }. در اين باره نيز سعدي زيبا سروده است: { جواني پاكباز پاك رو بود كه با پاكيزه رويي در گرو بود } { چنين خواندم كه در درياي اعظم به گردابي درافتادند با هم } { چو ملاّح آمدش تا دست گيرد مبادا كاندرين حالت بميرد } { همي گفتي ميان موج و تشوير مرا بگذار ودستِ يار من گير } ه ) هنگام زوال توانايي انسان، دوستي اش از بين نرود؛ حضرت امير(ع) فرمود: «هنگام از بين رفتن قدرت انسان دوست از دشمن شناخته مي گردد»، { (غرر الحكم، حرف عين، لفظ عند) }. و ) هنگام به قدرت رسيدن، از احسان به دوستان خودداري نكنيد. در پايان تذكر دو نكته مهم ضروري است: 1- اين شرايط نسبي هستند و از طرفي هم شايد نتوان كسي را پيدا كرد كه داراي تمام اين خصوصيات باشد ازاين رو با در نظر گرفتن شرايط خود و اهميت هاي ديگر بايد به جست وجوي اين خصوصيات در دوستان پرداخت و اگر دوستي داريم كه فاقد بعضي از اين خصلت هاست، از قطع رابطه با وي خودداري كنيم و در اصلاح و خودسازي، او كمكش كنيم كه اين خود از وظايف دوستان نسبت به يكديگر است. البته انجام اين وظيفه مشروط به عدم تأثيرپذيري انسان در حين كمك و اصلاح آن شخص مي باشد. 2- نبايد انسان در جست و جوي اين اوصاف در ديگران باشد؛ بلكه خود نيز بايد سعي كند تا موارد ياد شده را رعايت كند. آن گاه خواهد ديد كه چقدر از صفات نكوهيده وي از بين رفته و در مقابل، به چه صفات پسنديده اي مزيّن و منتصف شده است.