مرکز پاسخگويي: مركز فرهنگي نهاد رهبري در دانشگاه ها
موضوع اصلي: اخلاق و عرفان
موضوع فرعي: وابستگي در دوستي
براي عدم وابستگي در دوستي و محبت چه بايد كرد؟

پاسخ:
انسان موجودي است اجتماعي و از خصلت هاي نوع بشر - به خصوص نسل جوان - دوست يابي است. حضرت علي(ع) مي فرمايد: دوستان واقعي از ذخاير دنيا و آخرت هستند و بزرگ ترين آرزوي سقراط، داشتن دوست شايسته بود و عاجزترين افراد، كساني اند كه از وجود دوستان صميمي محروم هستند. مربي بايد با توجه به ظرفيت وجودي نسل جوان و شدت عواطف و بيداري غرايز و نيز كامل نشدن نيروهاي عقلاني در عصر جواني به طور مستقيم يا غيرمستقيم سه نكته را به آنها تذكر دهد: 1- فرمايش امام صادق(ع) را مطرح كند كه در آخر الزمان دوست شايسته بسيار محدود خواهد بود. از خصلت هاي اكثر جوانان اين است كه دوست خود را رها نمي كنند (ولو منحرف باشد). بسي در انتخاب دوست دقت لازم را داشته باشند. پيامبر خدا(ص) مي فرمايد: خوشبخت ترين مردم كسي است كه با افراد كريم و بزرگوار معاشرت كند. 2- از دوست خوب خود مثل جان خويش نگاه داري كند تا او را از دست ندهد. البته توصيه (لرد آويبوري) را فراموش نكند كه با دوستان چنان باش (در گفتن اسرار زندگي) كه اگر دشمن تو شدند زيان نبيني. چنانچه با دشمنت طوري رفتار كن كه اگر دوستت شد شرمنده نشوي. 3- با بيان حكايات و مطالب اخلاقي و عرفاني، ضرورت انس با بهترين دوست (خدا و چهارده معصوم) را در قلب و فكر آنها زنده كند. به عنوان نمونه نقل شده است كه گوهرشاد باني نيكوكار مسجد گوهرشاد در جوار حرم امام رضا(ع) در ايام ساخته شدن مسجد از ساختمان بازديد مي كرد. روزي متوجه شد كه يكي از كارگران غايب است، علت را پرسيد، گفتند ايشان مريض است. خانم گوهرشاد به درب منزل او رفته تا از مادرش علت را جويا شود. مادر گفت: مي گويد من عاشق شده ام. گوهرشاد گفتند: عاشق چه كسي؟ مادر گفت: عاشق شما. وي گفت: من شوهر دارم. مادر گفت: او مي گويد خانم گوهرشاد از شوهرش طلاق بگيرد و با من ازدواج كند. گوهرشاد از فرصت استفاده كرده و گفت: اگر فرزند شما حاضر شود چهل روز روزه بگيرد و هر شب تا صبح به عبادت و راز و نياز با خدا مشغول و صبح ها زيارت عاشوراي امام حسين(عِ را با صد لعن و صد سلام بخواند من حاضرم چنين كنم. پسر پيام را كه شنيد قبول كرد و مشغول شد. اما چهل روز سپري شد و پسر براي ازدواج نيامد. گوهرشاد به مادرش گفت: چرا براي خواستگاري نيامديد؟ مادر گفت: پسرم مي گويد: تازه متوجه شدم كه بايد با چه كسي انس بگيرم.