مرکز پاسخگويي: فرهنگ ومعارف قرآن
موضوع اصلي: خانواده و زندگي
موضوع فرعي: حكم رقصيدن
مگر دين ما يكي نيست؟ آيا دين مردم عادي با طلبه و شيخ فرق ميكند؟ ميدانيم كه دروغ گفتن گناه است، وقتي ميپرسيم ميگويند ما در قلبمان نيّت ديگري داشتيم! آيا نيّت اوليه كه ميخواهند سر مردم را كلاه بگذارند، به حساب نميآيد و گناهي براي آن نيست؟! از يك طلبه سؤال كردم آيا رقص حرام است؟ گفت: آري!، گفتم: پولي كه بعضيها موقع رقص عروس و داماد به آنها ميدهند، حرام است؟ گفت: نه! شما ميتوانيد نيّت هديه كنيد; البته داماد خودش بود! اين سؤال برايم پيش آمده كه اگر اين سؤال دربارة شخص ديگري بود، آيا پاسخ همين بود يا مردم عادي و اهل علم فرق ميكنند و براي آنها گناهي نيست؟


پاسخ:
دين و شريعت براي همه يكسان است و كسي را در اين خصوص امتيازي نيست، ولي بايد توجه داشت كه نبايد هر موضوعي را به سرعت و بدون هيچ تأملي به اصل شريعت منسوب كرد و يك طرفه و بدون مطالعه به قضاوت پرداخت.
توريه، راهي شرعي است براي گريز از دروغ ـ جايي كه دروغ گفتن جايز يا حتي واجب باشد ـ (مثلاً اگر ظالمي بخواهد كسي را به ناحق اذيّت كند و از انسان بپرسد كه آيا او را نديده اي؟ و انسان يك ساعت قبل او را ديده باشد، بگويد: او را نديده ام و قصد كند كه از پنج دقيقه پيش نديده ام.(ر. ك: توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 559.) و اين بدان معنا نيست كه به بهانة توريه سر ديگران را كلاه گذاشته و تنها خود را از نسبت دروغ برهانيم كه در اين موارد قطعاً حرام است.
دروغ مصلحتي در جايي كه ضرورتي ايجاب ميكند، مانند جلوگيري از جدايي زن و شوهر و قتل يا اصلاح بين دونفر در صورتي كه توريه (سخني كه قصد گوينده غير از آنچه شنونده ميفهمد باشد) ممكن نباشد مانعي ندارد و گناه نيست.
امام صادق ميفرمايد: از هر دروغي يك روزي بازپرسي ميشود، جز از سه نفر: 1. مردي كه در نبرد، كيدي كند كه گناهي بر او نيست; 2. مردي كه ميان دو نفر اصلاح كند با اين برخورد كند به گونه اي كه با فرد ديگر طور ديگر برخورد ميكند ]تا اصلاح ايجاد كند.[; 3. مردي كه به خانواده اش چيزي وعده دهد و قصد نداشته باشد آن را به انجام رساند.(كافي، كليني;، ج، ص 295ـ297، انتشارات اسوه.)
در جاي ديگر ميفرمايد: صلح دهنده، دروغ گو نيست، بلكه سخن او صلح است.(كافي، كليني;، ج 2، ص 210، دارالكتب الاسلامية / ر.ك: تفسير نمونه، آيتالله مكارم شيرازي و ديگران، ج 19، ص 95و96، دارالكتب الاسلامية.)
همة انسانها در برابر قانون الهي يكسانند و رنگ، نژاد، زبان و مقام موجب برتري و تبعيض نميشود.(حجرات،13)
برخي از كارها در ظاهر شبيه يكديگرند و امتياز آنها به نيت است. كه به اين كارها، افعال قصدي ميگويند. مثال عرفي آن تعظيم است. برخاستن از جاي در برابر شخصي كه بر انسان وارد ميشود، اگر به قصد احترام، تعظيم محسوب ميشود و اگر براي رفع خستگي باشد، تعظيم به حساب نميآيد. مثال فقهي آن نماز است. هنگام ظهر دو نماز چهار ركعتي بر انسان واجب است (نماز ظهر و نماز عصر) تعيين هر يك از اين دو به قصد و نيت است.
پول دادن به ديگري هم از همين نمونه است. اگر شما به شخصي هزار تومان بدهكار باشيد، اگر هزار تومان به او بدهيد، در صورتي اين پول دادن بدهي محسوب ميشود كه به نيت قرض پرداخت كنيد، اگر نيت هديه كنيد، هنوز ذمّه شما به بدهي مشغول است.
اگر انسان در محلي قرار گرفت و شرايطي پيش آمد كه مجبور شد به شخصي كه ميرقصد پول بدهد، اگر به نيت اين كه آن شخص رقص كرده، پول بدهد، كار حرامي انجام داده است و اگر به نيت هديه بدهد، دادن پول اشكال ندارد.