مرکز پاسخگويي: تبيان
موضوع اصلي: كلام
موضوع فرعي: نقد موضوع امامت اسماعيل بن جعفر
مقصود از «بداء» كه جزء عقايد ما شيعيان است چيست؟ آيا اين سخن درست است كه مي‎گويند امام صادق‎(ع) قبل از وفات فرزند خود «اسماعيل» مي‎فرمود امام بعد از من فرزندم اسماعيل است، ولي بعد از فوت او فرمود در مورد امامت اسماعيل براي خدا بداء حاصل شد؟


پاسخ:
متأسفانه موضوع «بدأ» از موضوعاتي است كه دستاويز عجيبي براي بعضي از مخالفان شيعه و حتّي بعضي ازدشمنان اسلام شده است؛ آنها بدون اينكه كو چكترين تحقيقي دربارة اين مطلب در كتابهاي بزرگان شيعه و دانشمندان «عقايد و مذاهب» اسلام بكنند، تنها به همين يك كلمه چسبيده و قلمفرسايي و تفسيرهايي كه كمترين ارتباط به عقايد شيعه ندارد، براي آن كرده اند ومطالب موهوم و بياساس به ما نسبت داده اند.
اصولاً كلمة«بداء» در لغت عرب به معني آشكار شدن است. قرآن مجيد دربارة ظالمان و ستمگران ميگويد «وَ بَدأَ لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا» زمر/ 48 [در آن روز اعمال بدي را كه انجام داده اند براي آنها آشكار ميشود( و نتيجه كردار سوء خود را ميبينند).]
در عبارات عربي گاهي گفته ميشود«بدا من فلان كلام فصيح؛ يعني از فلان شخص، كلام فصيحي صادر شد و گاهي به جاي كلمة «مِن» ،« لام» گذراده ميشود ميگويند بدا لفلان كلام فصيح و معني آن عيناً همان معني جملة اوّل است، يعني سخن فصيحي از او آشكار شد.
بسيار ميشود كه مقدّمات كاري در نظر ما ازهر جهت مهيّاست، ولي پيشامدهاي غير منتظره اي رخ ميدهد و آن وضع به هم ميخورد و آن كار انجام نميشود، در اينجا گفته ميشود خدا نخواست چنين مطلبي انجام يابد،وممكن است در همين جا كلمة «بداء» به كار برده شود وگفته شود «بداللّه انّه لا يريد هذا»؛ يعني از خداوند آشكار شد، كه نمي‎خواهد اين كار انجام شود. بنابراين، مقصود اين نيست كه براي خدا آشكار شد تا مستلزم جهل به تقدير دوم باشد، بلكه مقصود اين است كه ا زخدا براي ما آشكار گشت.
بديهي است اين مطلب اشكالي ندارد و موضوعي است كه در طول زندگي هر كس بارها واقع ميشود كه اموري بر خلاف آنچه انتظار ميرفت رخ ميدهد، اين همان«حقيقت بداء» است.
ما معتقديم (وآيات قرآن مجيد و اخبار هم گواهي ميدهد) كه بسيار ميشود مقدّمات بلا و ناراحتيهايي فراهم ميگردد و شايد انتظار آن هم ميرود، امّا مردم به سوي خدا ميروند، دعا ميكنند و دست از كارهاي ناروا مي كشند، نسبت به يكديگر خوبي ميكنند و كارهاي نيك انجام ميدهند و خداوند به بركت اين اعمال، بلا و بدبختي و ناراحتي را بر ميگرداند، اين يكي از موارد بداء است.
گاهي هم بعكس، مقدّمات خوشبختي و نعمت فراهم شده و مردم كارهايي انجام ميدهند كه ورق برميگردد، اين برگشتن ورق همان بداء است.
خلاصه، وقوع حوادث غير مترقّبه و بر خلاف شرايط در نظر ما «بداء» است، يعني چيزي كه پنهان بود، براي ما آشكار گشت؛ ولي دربارة خدا«ابداء» يعني اظهار است و چيزي را كه مخفي كرده بود، آشكار مي سازد و اين كه دربارة خدا گاهي به جاي «ابداء» لفظ بداء به كار ميرود، روي يك نوع مقايسه است كه گفته شد.
امّا در مورد اسماعيل فرزند امام صادق(ع)،جريان چنين بوده است كه حضرت ميفرمايد «چنين مقدّر بود كه فرزندم اسماعيل به قتل برسد، من دعا كردم و از خدا خواستم شرّ دشمنان را از او برگرداند، خداوند دعاي مرا اجابت كرد و فرزندم به قتل نرسيد، بدالله في اسماعيل» اين مضمون حديثي است كه دربسياري از كتب شيعه نقل شده و معني آن با درنظر گرفتن بيانات گذشته، بسيار روشن است كه نه مربوط به مسألة امامت اسماعيل بوده و نه پشيمان شدن خداوند.

***
پاورقي:
معارف اسلام
ايت الله مكارم شيرازي