مرکز پاسخگويي: دفتر تبليغات اسلامي
موضوع اصلي: احكام
موضوع فرعي: طلا براي مرد
چرا طلا و لباس هاي حرير براي مرد مضرّ است؟


پاسخ:
پوشيدن و زيور كردن مرد به لباس و آلات طلا حرام است؛ همين طور لباس حرير براي مردان تحريم شده است.
امام صادق(ع) فرمود: انگشتر طلا به دست نكن (لا تجعل في يدك خاتماً من ذهب).
باز فرمود: لا يلبس الرجل الذهب و لا يصلي فيه لانّه من لباس اهل الجنّة؛مرد نبايد طلا بپوشد و نبايد در آن نماز بخواند. طلا، لباس اهل بهشت خواهد بود.
همين طور روايات ديگر كه بر تحريم زينت كردن مرد به طلا دلالت دارد.
در مورد تحريم پوشيدن لباس حرير و ابريشمي رواياتي دلالت ميكند. اسماعيل بن سعد ميگويد: از امام رضا(ع) سؤال كردم: آيا مرد ميتواند در لباس ابريشمي نماز بخواند؟ حضرت فرمود: نه.
امام عسكري(ع) فرمود: لا تحلّ الصلاة في حرير محض؛نماز خواندن (مرد) در حرير خالص جائز نيست.
همين طور روايات ديگر كه دلالت بر حرمت پوشيدن حرير خالص بر مردان دارد.
امام پوشيدن طلا و زيور كردن به طلا و پوشيدن لباس حرير خالص بر زنان اشكالي ندارد.
علّت واقعي تحريم بر مردان معلوم نيست. احتمال مي رود كه:
1ـ علت تحريم طلا بر مردان و حرير خالص بر مردان احساس تكبر و خودبيني و افتخار باشد، همان طور كه روايت 3 از باب 30 بدان اشاره دارد. بديهي است كه اگر مردي خود را به طلا آلات زيور كند، در او احساس تكبر و خود بيني به وجود مي آيد كه بر مردان عيب بزرگ محسوب ميشود. امّا بر زنان زينت كردن اشكالي ندارد، چون زن بايد طوري جلوه كند كه شوهرش به او راغب باشد و از او گريزان و رنجور نشود.
2ـ اگر پوشيدن طلا بر مردان جائز بود، افزون خواهي و دنيا طلبي و رقابت در بين مردان به وجود مي آمد و مفاسد اخلاقي و اجتماعي واقتصادي بر جامعه و افراد تحميل مي شد.
بنابر فتواي مراجع پوشيدن و زيور كردن به طلا بر مردان حرام است و اگر با آن نماز بخوانند، نماز باطل است. البه در مور طلاي سفيد اختلاف است. اگر انگشتر پلاتين از طلاي زرد درست نشده باشد، پوشيدن و زينت با آن براي مرد اشكالي ندارد.
همچنين بنابر فتواي مراجع پوشيدن لباس حرير و ابريشم خالص بر مردان حرام است و نماز با آن باطل است.
در مورد فلسفه واقعي احكام بايد گفت: بسياري از احكام الهي: فلسفه آنها بيان نشده، مانند عدد ركعات نمازهاي پنجگانه، اما انسان چون اعتقاد و باور به خداوند وعلم و حكمت او دارد و چون احكام الهي داراي مصلحت و مفسده واقعي است، به آنها عمل ميكند. بعضي از علت ها نيز كه بيان شده، تنها بعضي از حكمت ها است، نه فلسفه احكام، يعني تنها بخشي از علت هاي واقعي، يا تنها علت هاي ظاهري بيان شده است، نه علت واقعي احكام.