ستارگان ثوابت و سيارات


فرمود اي مفضل، در ستارگان و اختلاف حركات آنها فكر كن بعضي از جاي خود تجاوز نمي كنند و با يكديگر سير مي نمايند سير دسته جمعي (منظومه كهكشاني) و از هم جدا نمي شوند و بعضي مطلق العنانند و از برج به برجي ديگر حركت مي كنند و در حركت از يكديگر جدا مي شوند و هر يك را دو حركت مختلف است يكي حركت عمومي كه همه كواكب با آن حركت مي كنند و آن حركت شبانه روزي است كه از مشرق به مغرب سير مي كنند و ديگر حركت خاص است كه هر يك براي خود و در گرد خود مي چرخند و آن حركت از مغرب به مشرق است مانند موري كه بر روي زمين آسيا به جانب چپ حركت كند و آسيا به سرعت بيشتري به جانب راست حركت مي نمايند يا مرد مسافري كه در قطار برخلاف آن حركت از اول به آخرش بنمايد كه دو حركت مختلف دارد يكي به اراده خود ديگري به اراده مركب خود اولي به ميل دومي به كراهت و جبر.


فرمود اي مفضل بپرس از آنها كه مي گويند ستارگان به طبايع خود حركت مي كنند آيا ممكن است بدون مدبري و بدون مقدري بي حساب و بي مقدار و اندازه حركت كنند؟! اين طبيعت بي شعور چگونه هزاران سال در يك حساب دقيق يك ستاره را حركت مي دهد پس بدانكه اين حركت ها از تقدير خداي عالم داناي تواناست كه آنها را آفريده و براي سير و حساب زندگاني بشر قرار داده تا خداي خود را بشناسند و به توحيد كامل برسند.

(نگارنده گويد نظرم است در اسفار ملاصدرا در باب حركت فصولي مشبع در اقسام حركت طبيعي - و قسري و ذوقي و حرك جوهري كه خود ملاصدرا قائل بوده و حركت عرضي و غيره شرح داده شده و حركت افلاك حركت شوقي است كه دست قدرت الهي در طينت آنها مقدر فرموده است - و در لسان اخبار به نام ملائكه ي محرك و نگهبان و رهبر آنها به حركت مي باشند.)

فرمود اي مفضل اين حركات به بخت و اتفاق و تصادف نيست چنانچه زنادقه مي گويند زيرا تمام موجودات عالم معلول عللي هستند - و حركت به اثبات آنها همه روي مصلحتي است و اختلاف اوضاع آنها دليل بر نظام عالم است و دلالتي كه اوضاع نجوم بر حوادث آينده مي كند و منجمين از آن خبر مي دهند از اسباب علوم انبياء و اوصياء آنها بوده و منجمين از اين جهت به اشتباه افتاده اند كه گمان مي كنند هر كره اي يك حركت دارد و حساب آنها روي همان يك حركت است و حركات مخفي و بطي ء و پنهان آنها را نشناخته اند و لذا در انتقال آفتاب و ستارگان در بروج و منازل آنها و اختلاف اوضاع ايشان نسبت به يكديگر از مقابله و مقارنه و تثليث و تربيع و تسديس بر اموري كه در عالم پس از اين حادث مي گردد فرض و تصور مي كنند حركات سريعه كه موجب تغيير اين وضع و محاذات مي گردد به حساب نمي آورند - آنها نمي دانند كه با حركات سريعه آنها اين حساب و سير سيارات در اين منازل و بروج متصوره غلط مي شود و تخلف مي نمايد مانند مسافري كه از منزلي به منزلي و از شهري به شهري منتقل گردد اگر همه با هم حركت كنند يا حركات همه سريع باشد در يك زمان و به يك نسبت و با يك وضع و محاذات كه آن هم تصور محض است در خارج تحقق پيدا نمي كند.

(مترجم گويد از اين بيان كاملا فرضيه نسبي كه منتسب به انيشتين است در فرمايش امام عليه السلام مورد توجه قرار گرفته است).

و آيا اين انتقالات مستند به طبيعت عديم الشعور است؟! حاشا و كلا همه از قدرت
علم و حكمت توانائي ذات واجب الوجود است جل جلاله و عم نواله و عظمت شأنه و جلت قدرته.

(مترجم گويد كواكب سياره آن عصر هفت كوكب بوده بدين ترتيب: قمر - عطارد - زهره - شمس - مريخ - مشتري - زحل و اين ها علاوه بر حركت منظومه شمسي حركت خاصي هم داشته اند و امروز ثابت شده كه فلك ثوابت هم در هر هفتاد سال يك درجه حركت مي كنند و در هر بيست و پنج هزار و دويست سال يك دور تمام مي پيمايند و آفتاب در سال يك دوره مي پيمايد و ماه در هر ماهي و زحل در هر سي سال و مشتري در هر دوازده سال و مريخ در هر دو سال كمتر (5 / 10 ماه «ده ماه و نيم») و عطارد در نزديك يك سال سير و حركت مخصوص دارند - و صدر بروج از آنها منتزع مي شود - و در وضع و محاذات آنها سعد و نحس تصور كرده اند. [1] .


پاورقي

[1] علامه مجلسي رحمة الله عليه در بحارالانوار و شيخ بهائي در فارسي هيئت قسمتي از اين حركات را در سابق نقل كرده اند و در هيئت جديد و اكتشافات اخير نيز ستاره هائي كه در اخبار به وجود آنها اشاره شده كشف گرديده و حركات آنها به دست آمده است.