پرندگان


فرمود اي مفضل اندكي درباره پرندگان فكر كن و ساختمان آنها را در نظر بگير كه چون سرنوشت آنها را چنين مقرر فرمود كه در هوا پرواز كنند جسمش را سبك آفريد و خلقتش را مندمج و به هم پيچيده و فشرده شده قرار داد مثلا به حيوانات چهار دست و پا داد به پرندگان دوپا و دو بال كه با اولي راه بروند و با دومي
پرواز نمايند و حيوانات زميني براي دفع دو مخرج دارند ولي پرندگان از يك مخرج بول و غايط دفع مي كنند.

يا سينه اش را باريك و تنگ گردانيد كه هوا را به آساني بشكافد به هيئتي كه سينه كشتي را مي سازند و براي شكافتن هوا دو بال و دم و پرهاي دراز محكم آفريد تا آلت پرواز باشد و همه بدنش را لباس پوشانيد كه هوا در ميان پرهاي آن داخل شود و در هوا بايستد و چون مقرر فرمود كه طعمه و دانه خود را از گوشت و غيره برگيرد چنان ساختمان او را قرار داده كه بدون دندان و جويدن فروبرد و به جاي آن منقاري داده كه سخت و صلب و محكم است تا بر هر زمين و كوه و دشت و صحرا مي زند كه دانه برچينند رنج نبيند و پاره و شكسته نشود و از دريدن گوشت نشكند و يك حرارتي به او بخشيده كه در اندرون خود آن دانه و گوشت را نرم و هضم نمايد و با اندك زماني در دلش مي پزد و هضم مي گردد مثلا دانه انگور و غيره در آدمي درست دفع مي گردد ولي در جوف مرغان چنان مضمحل مي گردد كه اثري از پوست و هسته آن نيست.

فرمود اي مفضل خداوند تعالي براي اين پرندگان چنتان قرار داده كه تخم گذارند و از تخم جوجه برآورند و رنج حمل كه موجب سنگيني بار و مانع پرواز مي شود از آنها برطرف ساخته و هر عضوي از اجزاي خلقت اين مرغها را مناسب و مشابه گردانيده كه مقدر شده بر آن حالت باشد.

فرمود فكر كن در توالد و تناسل اين مرغان كه در هوا پرواز مي كنند و شناگران هوا مي باشند برخي يك هفته و بعضي دو هفته و دسته اي سه هفته مي شود كه تخم زير بال آنها جوجه مي گردد و چون جوجه از تخم بيرون آمد باد در دهان جوجه مي دمد كه جوجه چينه دانش گشاد گردد و براي غذا و هضم دانه آماده شود.

آنگاه دانه را خود مرغ پرنده مدتي در دهان جوجه مي گذارد تا عادت كند و تربيت شود و زندگاني نمايد و خداوند عالم اين حيوان را به الهامات خفيه تعليم فرمود دانه ها را جمع كند در چينه دان خود ذخيره نمايد و چندبار فروبرد و باز نشخوار كند و هضم نمايد و اين حيوان نسبت به جوجه خود چقدر رئوف و مهربان است.

انسان نسبت به اولادش اميدها دارد كه موجب بقاء نام او معاون كار او و حامي كمك زندگاني او باشد و براي پس از او هم خلف صالح و اسباب خير و ثواب و
عزت گردد و لذا اين عواطف از طرف آدمي نسبت به فرزندان مجرا مي گردد. اما حيوان كه از اولادش اميد خيري ندارد معذلك نسبت به او ابراز عواطف و احسان مي كند.

خداوند عالم اين حيوانات را نيز نسبت به فرزندانشان خواه از تخم آنها باشد يا از شكم آنها خارج شود مورد مهر و علاقه پدر قرار داده و در جبلت و فطرت آنها مهر مادري را پروريده است بدون آنكه خودشان صاحب تفكر و عقل و هوشي از اين جهت باشند يا انتظاري از عاقبت كار آنها داشته باشند يا علاقه به بقاء نسل داشته باشند و اين ها همه از لطف الهي است كه با چه رنجي تخم مي گذارند و آن تخم ها را جمع مي كنند و از گزند دشمن مصون مي دارند.

و ماكيان هستند كه بر روي تخم ها مي نشينند تا جوجه از تخم سر بيرون آورد و خداوند عالم است كه اين حالت را به آنها داده است تا نسل آنها باقي بماند.

فرمود به تخم آنها نگاه كن ببين چگونه يك آب غليظ سفيدي يك مايه زردرنگي را احاطه كرده است و نطفه آن حيوان در فاصله بين اين دو آب قرار گرفته تا از آن نطفه جوجه درست شود و بقيه خوراك آن جوجه در پوست باشد تا به كمال برسد آنگاه با منقارش تكي بر پوست بزند آنها را بشكند و جوجه سر بيرون آورد و اين تخم با آن پوست محكمش حافظ جوجه است در مراحل تكامل تا دستبردي از حوادث بدان نرسد.

و همانطور كه در جنين براي طفل از راه ناف خون مي فرستد در تخم هم همان مواد را در غذاي جوجه قرار مي دهد تا به كمال طبيعي برسد.

فرمود اي مفضل تفكر كن در چينه دان مرغان و آنچه مقدر ساخته براي ايشان چينه دان تنگ و كوچك است و طعام در آن نفوذ نمي نمايد مگر كم كم و لذا آنها را در فطرت چنين قرار داده كه دانه ها را در چينه دان ذخيره كند بعد كم كم به معده برد و يك يك هضم نمايد اگر بنا بود يك دانه به چينه دان برود و آن را به معده برد مدتها طول مي كشيد و شايد تهيه دانه براي آن حيوانات در بيابانها و پروازهاي طولاني مشكل گردد و لذا هر كجا دانه به چنگش افتاد در چينه دان ذخيره مي كند و بعد كم كم در موقع حاجت براي هضم به معده فرومي برد بنابر اين چينه دان به منزله توبره است كه در سينه آن قرار داده تا دانه ها را به سرعت بربايد و به تأني و تأمل آن را به سنگدان كه به منزله ي معده است داخل مي كند تا هضم يابد و جزو بدنش شود.

فرمود اي مفضل در چينه دان پرندگان منفعت ديگري هم هست و آن نرم و ملايم كردن آن دانه هاست براي به دهان گذاشتن جوجه گان خود كه اين كار براي مرغان
آسان تر است كه از چينه دان به دهان جوجه گان بگذارند تا از سنگدان بيرون آورند و به دهان آنها بريزند.

مفضل گفت پرسيدم كه ملاحده و زنادقه درباره اختلاف الوان پرندگان مي گويند از جهت امتزاج اخلاط بدن آنهاست.

فرمود اي مفضل اين رنگ آميزيهاي گوناگون در پر و بال مرغان مانند طاوس و دراج و غيره مي بينيد با استواي اشكال و تقابل نظاير آن كه مثلا در سينه هاي آنها يك رنگ بر دمهاي آن رنگي ديگر يا يك پر به رنگي و پر بالاتر رنگ ديگر و پر زيرين رنگ غير از آن دارد كه نقاشان از كشيدن شكل آن عاجز هستند و مصوران از تصوير آن حيران مانده اند اين الوان جذاب را مي توان از اختلاط اخلاط بي شعور آنها دانست بسيار مي شود كه يك برگ و پر حيوان چند رنگ است اگر از يك خلط سرچشمه گرفته بود بايد هر پري يك رنگ باشد نه چند رنگ و اين جز از قدرت پروردگار و خالق متعال نيست.

تعالي الله عما يقول الملحدون علوا كبيرا بالاتر و برتر است خداي آفريننده عالم از آنچه ملحدين و زنديقان مي گويند.

فرمود اي مفضل در پرهاي مرغان دقت و تفكر كن چگونه به هم بافته شده و مانند پارچه تار و پود آن به هم تنسيق و تنسيج يافته و موها با هم تأليف گرديده و بالاي هم قرار گرفته هر پري رنگي دارد چون در يك فواصل معين روي هم بگذارند مجموعا رنگهاي مخصوصي نشان مي دهد كه جذاب و نشاطانگيز است چون از هم جدا مي كني مانند موئي كه بكشي از هم جدا نمي شوند مگر آنكه آنها را باد كند و در ميان هوا آن جثه را نگاه دارد.

فرمود در ميان يك پر عمود غليظي مي بيني كه از اطراف پرها مانند موها به هم منظم و مرتب مربوط ساخته و به يك نسبت جالب توجهي از كوچك به بزرگي رفته و از بزرگي به كوچكي برگشته تا آنكه با آن عمود غليظ آنها را راست بدارد و تعادل خود را حفظ كند و آن عمود هم كه غضروف مانند وسط پرهاست مجوف است كه باد و هوا در آن دميده مي شود تا بر پرنده سنگين نباشد.

نگارنده گويد از روي همين ساختمان شگفت انگيز طياره را ساختند و با جنس سبك وزن مجوف و قدرت موتوري آن را با چندين صد تن بار در بالاي هوا نگاه مي دارند و به طور عمودي و افقي و بيضي صعود و نزول مي كند و اين سرمشق از طبيعت مرغان گرفته شده است.