وصف دل


فرمود اي مفضل دل را براي تو وصف مي كنم فكر كن و توجه كن ببين خداوند دل را چنان قرار داده كه داراي چند سوراخي است همانطور كه در شش و ريه چند سوراخ دارد - اگر دل و ريه در مقابل هم با اين منافذ نبود و قرار نداشت و نسيم نفس به دل پرحرارت نمي رسيد آدمي هلاك مي شد آيا اين قسم امور حساس بدون فكر و انديشه بدون تدبر و تعقل به عمل آيد آيا عقل سليم خود قبول مي كند كه اين صنعت ممتاز با اين همه دقايق بدون صانع باشد -اگر تو يك در را بيني كه قلاب و چفت و بست ساخته اند مي گوئي عبث و بيهوده ساخته شده؟! هرگز عقل سليم چنين تصور نمي كند مي داند كه اين يك لنگه در محتاج لنگه ديگريست كه قفل و بست آن در هم فرورود بسته شود مثل انسان نيز همين است كه يكي را نر ديگري را ماده قرار داده تا با هم جفت شوند و اولادي از آنها به عمل آيد و نسلي از آنها باقي بماند.

اي مفضل فكر كن در آلت تناسلي اگر سست بود نمي توانست نطفه را به قعر رحم برساند و اگر سخت و صلب بود در خواب و بيداري او را ناراحت مي كرد خداوند به آن قوه اي داده است كه در مواقع خود بر مرد و زن غالب مي شود - تا پس از حصول نتيجه باز به حال خود برمي گردد و اين نيز از عنايات الهي است تا آدمي از قباحت منظر حفظ فرمايد و از توالد و تناسل هم بازندارد بايد شكر نعم بي پايان الهي را نمود.