علومي كه امام صادق در برنامه مكتب جعفري گذاشت


در نيمه دوم قرن اول افكار و اذهان براي توجه به علم و دانش جلب شد امام محمدباقر عليه السلام مقدمات علوم را با توجه به فصول و ابواب آن آموخت تا امام جعفرصادق عليه السلام فرصتي به دست آورد درباره حديث و تفسير و فقه و جوامع توحيد بساط علم را گسترد و
برنامه او از اين كليات شروع شد و علوم جزئي - و شعب مختلف آن از اين كليات سرچشمه گرفت.

اين تعليمات امام صادق عليه السلام فقط از سرچشمه وحي و نور الهي و لسان وحي سيراب شده و نظري به علوم و فنون سابقه دار جهان نداشته - يعني امام صادق در مكتب خود شروع به تدريس كتب افلاطون و ارسطو و بقراط و بطلميوس و ديوجانس - جالينوس - سقراط و غيره نكرد بلكه به نور الهي اشعه تابناك علم و دانش را تعليم كرد و بعد از او فلاسفه بزرگي مانند سيمون دكارت - گاليله - نيوتن - ميشل و غيره در پيشگاه علمي او سر تعظيم فرود آوردند - و اقطاب علوم در قديم و جديد در حاشيه مسند علمي اين پيشواي بزرگ نشستند.

در آموزش و پرورش امام ششم اشتباهات و خطيئات و لغزشهاي فلاسفه يونان و روم و ايران وجود نداشت بلكه حكما و علماي بعدي هم اشتباهات قدما را از روي تعليمات امام صادق عليه السلام اصلاح نمودند.

امام جعفرصادق عليه السلام موجودات را از نظر تكون خودشان در خواص طبيعي به صورت طاهر و باطن موجوديت مورد بحث قرار داد و براي هر يك از آن مواد و عناصر و مواليد مسائلي طرح مي كرد و روي طبقه بندي و كليات بحث مي فرمود و نتيجه مي گرفت كه همه در محور توحيد و خداشناسي و تسبيح و تحميد و تهليل و تقديس حق دور مي زدند - و حتي جماد و نبات و حيوان در تركيب و تجزيه و خواص و غيره در حال عبادت او اطاعت تكويني مي باشند.

علومي كه امام صادق عليه السلام موضوع بحث قرار داده بود در درجه اول فقه - و تفسير و الهيات و علل الشرايع و احكام و توحيد الهي بود و ظهور و بروز اين علوم در عمل صالح و تقوي منعكس مي شد و اسرار طبيعت و عجايب كون و اطوار مختلف و دسته جات و طبقات نباتات و تطورات و تكامل انواع حيوانات و تحليل اجسام مادي و تركيب عنصري آنها و مجاري افلاك و سيارات و ثوابت و غرائب و عجائب عالم وجود و تركيب انسان و منافع اعضاي او و تحولات مزاجي او و آنچه در عالم كون و فساد موجود است همه آنها را نماينده توحيد و دليل حكمت و تدبير الهي مي دانست و روي مباني وجودي و خواص و آثار و عوامل موجوديت آنها بحث مي فرمود.

اين استاد شاگرداني داشت كه همه آنها علماي بزرگ و قهرمانان علم و دانش بوده و آن ها بحر ذخار دانش و بينش بودند.


افاضات اشراقي و علمي امام ششم يك نور روشني بود كه دلهاي زكيه را روشن مي ساخت و علاوه بر علوم فوق شعب علوم رياضي و طبيعي و الهي را نيز تعليم مي داد چنانچه ابن خلكان گويد:

«و كان من سادات اهل البيت و لقب بالصادق لصدقه في مقالته و فضله اشهر من ان» «يذكر و له كلام في الكيمياء و الزجر و الفال و كان تلميذه ابوموسي جابر بن حيان» «الصوفي الطرسوسي قد الف كتابا يشتمل علي الف ورقة تتضمن رسائل جعفرالصادق عليه السلام» «و هي خمسمائة رسالة انتهي [1] .

مي گويد جعفر بن محمدصادق در صداقت لهجه و فضيلت كلام برتر و بالاتر از آن است كه تعريف و توصيف شود او بود كه علم و دانش را بسط داد فن كيميا را آموخت علم زجر - فال از او است و ابوموسي جابر بن حيان صوفي طرسوسي شاگرد او كتابي در هزار ورق متضمن پانصد رساله در تعليمات علمي و فني امام صادق عليه السلام نوشته است.

اين كيميا برخلاف آنچه برخي توهم كردند تنها تبديل فلز به طلا و نقره نيست بلكه علم تجزيه و تحليل اجسام و تركيب نباتات است خواه معدني - يا حيواني باشد و كيميا امروز به سه علم ناميده مي شود «شيمي - فيزيك - مكانيك»

فريد وجدي در ذيل كلمه اقر باذين مي نويسد:

«هي قانون الصيد له و تركيب العلاجات علي نسب مضبوطه و قد ثبت بشهادة الافرنج» «ان العرب هم افضل من وصل في الصيد له الي الصدرة العصريه المنتظمة و هم اول من انشأت» «حوانيت خاصه سموها الصيدليه و قد برعوا في استكشاف النباتات و درس خصائصها» «و ساعدهم علي ذلك اتساع مملكتهم و تنوع نباتاتها لما انبعثت فيهم الروح الاسلاميه» «و نهضوا تلك النهضة المدهشه قاموا اولا بترجمه ما فيها من الكتب القديمه و ترجم» «خالد بن يزيد في اوايل القرن الثاني كتابا في الكيميا عن مدرسة الاسكندرية فاخذ عنه» «هذا العلم جعفرالصادق عليه السلام توفي سنة 140 للهجره ثم تلا جابر بن حيان و غيره ختي» «صار هذا القسم حافلا بالعلماء فهو مثل ساير الفروع العلمية الاخري و قد ثبت الان انهم» «كما كانوا اول من كون الاقر باذين العصري و الصيدلات علي الطراز المعروف الان» «كانوا اول من اكتشف حامض النتريك و حامض الازوتيك و حامض الكبريتيك و نيترات»
«الفضه - (حجر جهنم) و البوتاسات و اكسيد الزيبق و نترات الوتاس و كبريتات الحديد» «و الكحول و البورق و روح النشادر و ملح النشادر و الماء الملكي (حامض الازوتيك مع» «حامض الكونيليك) و كلوريد الزيبق «السليماني» و البورق و الزرنيخ و هم الذين عرفوا» «التذويب والبلوره و الترشيح و التقطير» [2] .

«قال السيد (بل) المورخ الانسي الشهير في كتابه تاريخ العرب ما معناه و هو ملحض» «من كتابه طبعت في مصر»

فريد وجدي مي گويد اقرا باذين دستور دوا سازي است و علم ميزان تركيب دواها و داروها است كه ملل غربي اعتراف دارند در اين فن عرب تقدم داشته و دواسازي را خوب مي دانسته است و اول كسي كه آسياي دواسازي و هاون سازي تهيه كرد عرب بود كه به آن صيدليه گفتند و از نباتات براي معالجه استفاده مي كردند و اول برگها يا ريشه هاي نباتي را مي سائيدند و با اختلاط و امتزاج معين علاج دردها قرار مي دادند.

چون اسلام ظهور كرد اين نهضت دواسازي قوت گرفت و خالد بن يزيد در اول قرن دوم از مدرسه اسكندريه كتابي آورد كه او مورد توجه جعفرصادق متوفي / 140 قرار گرفت.

نگارنده گويد در اين جا فربد وجدي دو اشتباه كرده و اين دو اشتباه ناشي از مراجعه به كتب غربيها است به منابع خود اسلامي مراجعه نكرده كه مرتكب اين خطا شده است يكي اينكه از كتابخانه اسكندري چيزي در مدينه نيامد و ديگر آنكه وفات امام صادق عليه السلام به اتفاق سال 148 هجري است و چون فريد وجدي از كتاب بل مورخ و مستشرق فرانسوي كه او هم مانند اكثر مستشرقين اشتباهات زياد كرده نقل قول نموده اين خبط را مرتكب شده است.

بعد مي گويد جابر بن حيان اين علم را از جعفر گرفت و به علماء آموخت و اقر باذين عصري و صيدلات به اين صورت شهرت يافت و او يعني جابر اول كسي بود كه اكتشافاتي نمود و اسيد نيتريك و اسيد ازوتيك و اسيد كربنيك و نيترات درژان (سنگ جهنم) و پطاس ها و اكسيد زيبق و نترات پطاس ها و كبريت آهني و سنگ سرمه و نشادر نمك نشادر اسيد
ازوتيك با اسيد كزونيك و كلوريد زيبق - زرنيخ و غيره را كشف كرد و از ترشيح و تقطير آنها تجاربي دست داد.

بدون ترديد اين اكتشافات داروئي از جابر انتشار يافته و بدون شك جابر از امام صادق عليه السلام گرفته و يقينا صادق آل محمد به نور وحي و الهام دريافته از كتب ديگري نياموخته است - زيرا خالد بن يزيد از شاگردان امام سجاد عليه السلام بود او علم كيميا را به خالد آموخت كتب اسكندري كه سوخته بود و راهي به مدينه نداشت و امام محمدباقر عليه السلام بود اين علوم را آموخت و امام صادق عليه السلام آن را توسعه داد و بسياري از گل ها و نباتات و مواد نباتي و حيواني را با خواص آن تعليم فرمود گل زنبق - پيه شتر - تمر هندي - خيار چنبر - سناء مكي - كافور - بادام كوهي - قرنفل - اقسام گلها - برگهاي رنگي كه از آنها رنگ مي ساختند - عسل - عرق گلها - مانند كاسني - شربت گل و غيره كه اكثر آنها از تعليمات امام صادق عليه السلام مكشوف شده است و امروز هم هزاران نبات و ميوه هاي جنگلي و صحرائي هست كه بشر نمي شناسد و چه بسا كه دواي دردهاي درمان كنوني باشد.

در تأييد علوم فلكي امام صادق عليه السلام اخبار فراواني هست يكي از آنها را كه منشأ تمام علوم و مبدأ تكون موجودات است نقل مي كنم.

راويه نام يكي از اصحاب و شاگردان امام صادق عليه السلام است از آن حضرت مي پرسد اول ما خلق الله چيست؟ آن چيزي كه خداوند از آن همه چيز را آفريده است چيست؟

امام صادق عليه السلام مي فرمايد:

ان اول ما خلق الله الشي ء الذي خلق منه الاشياء فبين بوضوح ان الاجسام الماديه كلها خلقت من اصل واحد و انما الاختلاف في كيفيات و كمية الذرات و بذلك اختلف الاجسام والموجودات و هذا الاصل هو اصل العلوم الماديه باسرها طبيعيه و كيمياويه و فلكيه و معدنيه و حيوانيه و نباتيه و طبيه و غيرها [3] .

فرمود اول چيزي كه خداوند آفريد و مبدأ اشياء شد آن جسمي مادي ناچيزي بود «كه امروز از آن به جوهر فرد اجزاء صغار صلبه - جزء لا يتجزي - اثير - اتم - الكترون و غيره» كه تمام موجودات از آن ها تركيب وجودي گرفت نهايت اختلاف آن در صور و كيفيت و كميت ذرات به اختلاف ذرات است و روي همين اختلاف اجسام موجودات مختلف
الصور مي گردد و مي فرمايد اين اصل اصل علمي است كه علوم ادبي و طبيعي و فلكي و كيمائي و معدني و حيواني و نباتي و طبي هم از آن سرچشمه گرفته است - يعني همانطور كه اول هر موجود مادي ذره است موضوع هر معرفت از اجسام علم است كه همه علوم از آنها منشعب مي گردد.

اين درس فلسفي در تقسيم علوم جهاني براي كساني كه وارد در بحث تقسيم علم شده اند مي دانند بهترين تقسيم است كه هيچ ربطي به تقسيم علوم در مكتب هاي جهاني از يوناني - سرياني - رومي - ايراني و غيره ندارد و حتي ملل اروپائي هم نتوانسته اند اين لطيفه را دريابند كه اول و مبداء هر موجودي ذره است و اختلاف موجودات به اختلاف ذرات است و شناسائي اين ذرات است كه علوم مختلف را به وجود آورده است.

اين اصلي كه امام صادق عليه السلام براي بيان اصل ذرات و مبداء موجودات بيان فرموده اتخاذ از قرآن مجيد است كه مي فرمايد (و من كل شي ء خلقنا زوجين لعلكم تذكرون) اين ذره از دو اصل مثبت و منفي تركيب يافته كه به زوجين تعبير شده و اين زوجين يكي الكترون و ديگر پروتون به اصطلاح امروزي ناميده مي شود و تمام موجودات از اين ذره مركب تشكيل يافته است و اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب روحي فداه در نهج البلاغه در خطبه ذعب اين ذره را تشريح مي فرمايد به شرحي كه در اصول كافي كليني نقل كرده است و مي فرمايد اين نيروئي كه در ذره نهاده شده است نشانه هاي توحيد و قدرت الهي است كه در طبيعت آن به وديعت باز نهاده شده.

و امام رضا عليه السلام در مجلس مأمون درباره علوم مادي در تفسير اين آيه مي فرمايد چنانچه جدم اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود اصول علوم مادي در تفسير اين آيه كريمه بسط معلومات مي دهد و آدمي را به تمام علوم طبيعي و رياضي رهبري مي كند - و مجلسي در جلد 14 بحارالانوار به نام «السماء و العالم» اخبار آن را جمع كرده است.

اخيرا علماي مصر پس از مجلسي به رسائل حيان بن جابر برخورد كرد و مكتشفين هم كه مكتب شرق در اروپا دست يافته اند تحقيقاتي كرده در اين اخبار نظر بسيطي كرده اند و مخصوصا در كيمياء و طب و داروسازي و علوم نبات و حيوان و معدن شناسي و علم فلكي - جبال - بحار و هواشناسي و جوشناسي - نيروهاي غيرمرئي جوي و عوامل موجود در طبيعت و همه علوم غيرديني از اين اخبار كه تقريبا همه آنها از مكتب جعفري سرچشمه گرفته
و نشر يافته توسعه و تجزيه و تحليل يافت و افكار علماء و دانشمندان جلب اين علوم را كرده در آن بحث و فحص و عمل شروع شد.

در اين قرن اخير علوم مختلفي كه از اسلام به اروپا رفته بود به صورت نويني و به سبك مخصوصي به كتب عربي برگشت و از لغت عرب و لغت لاتيني باز كم و بيش به فارسي ترجمه شد و اين وديعه دوباره به دست مسلمين مرجوع شد.


پاورقي

[1] ابن خلكان در وفيات الاعيان ص 130 چاپ مصر در ترجمه ع.

[2] دائرة المعارف فريد وجدي ص 432 ج 1.

[3] بحارالانوار علامه مجلسي اول كتاب السماء و العالم به نقل اشعة من حيات الصادق ص 26.