رفيق سفر


امام صادق عليه السلام به اين شاگردش كه عازم سفر بود فرمود بايد مرد مسافر اول رفيق و مصاحب تهيه بيند و بعد به سفر برود - كه الرفيق ثم الطريق و براي سفر آدابي است كه در حضر آن آداب نيست.

اول آنكه در سفر بايد مرد مسافر جوانمردي و شرافت نفس و همت بلند و گذشت از خود نشان دهد و مخصوصا همنشين در سفر مبتني بر وسعت نفقه و سفره گشاده است هر كس در سفر دستش باز و سفره اش گشاده باشد رفقايش بيشترند.

امام صادق عليه السلام مي فرمايد كسي كه داراي اين صفات نيست نبايد سفر كند زيرا كل بر
ديگري مي شود و اين خلاف انصاف و مروت است ذلت را به دست خود مي خرد زيرا هر كس در سفر داراي اين صفات نباشد قهرا زيردست و ذليل و خوار و بي مقدار است و انسان نبايد به دست خود ذلت انگيزي كند شهاب بن عبدربه كه خواست به سفر برود فرمود لا تغفل يا شهاب ان بسطت و بسطوا اجحفت بهم و ان هم امسكوا اذللتهم فاصحب نظرءاك اصحب نظرءاك.

يعني تو چنين نباشي كه سربار ديگران در سفر شوي كه اگر آنها سفره رنگيني گشودند تو تعدي كني و اجحاف نمائي و اگر خودداري كردند آنها را تحقير نمائي بكوش در سفر با كسي رفاقت و مصاحبت كني كه نظير و مثل خودت باشد يعني اگر بذال و خراج باگذشت هستي همان گونه مردم را اختيار كن و اگر ممسك و مقتصد و صرفه جو مي باشي باز با همان دسته سفر كن كه اختلاف سليقه در سفر ذلت انگيز است - امام عليه السلام تأكيد مي فرمايد كه در سفر با هم قدر خود مسافرت كن - ابوبصير حكايت مردي را گفت كه با يك دسته به سفر رفته بود ولي نمي توانست مانند همسفريان خرج كند آنگاه امام صادق عليه السلام به ابوبصير فرمود ما احب ان يذل نفسه ليخرج مع من هو مثله دوست ندارم با كسي سفر كنم كه در خرج كردن مثل من نيست چه نفس را ذليل مي كند - خواه بالاتر باشد يا پائين تر - وقتي هشام بن حكم از اين آداب پرسيد فرمود اصحب مثلك [1] فرمود رفيقي مثل خودت انتخاب كن كه نه تو او را ذليل و تحقير كرده باشي و نه خودت ذليل و تحقير او شده باشي.


پاورقي

[1] كتاب الوسايل ص 117 ج 2 باب انه يستحب للمسافران يصحب نظيره.