روش پذيرائي مهمان


ابوحمزه ثمالي مي گويد خدمت امام صادق عليه السلام بوديم كه سفره گستردند و طعامي آوردند به قدري خوشبو و لذيذ و باكيفيت بود كه ما نديده بوديم - آنگاه خرمائي آوردند بسيار عالي و باصفا و نيكو البته اين غذا در خور مقام امامت بود كه هر روز سفره او گسترده و جمعي در كنار آن مي نشستند و روغن زيتون و خرما از لوازم سفره بود - معذلك راضي نمي شد كه مهمان براي حوائج خود مانند
آب خوردن و آب دست شستن برخيزد بلكه شخصا برمي خواست آب حاضر مي كرد و آب روي دست مهمانان خود مي ريخت و مي گفت نهي رسول الله (ص) عن ان يستخدم الضيف [1] .

هر وقت مهمان مي خواست برود او را تنها نمي گذاشت حركت كند و اكثر غلام خود را مي فرستاد او را تا درب خانه اش مشايعت نمايد - ما مي گفتيم يابن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم چه خوب مهمان نوازي مي فرمائي لقد اضفت فاحسنت الضيافة فاعطيت فاجزلت العطيه ثم امرت غلمانك الا يعينونا علي الرحله.

فقال عليه السلام انا اهل بيت لا نعين اضيافنا علي الرحله من عندنا.

گفتيم شما مهماني مي كنيد پذيرائي شاياني مي فرمائيد عطا و بخشش و هديه و انعام جزيل و وافر عنايت مي فرمائي آنگاه غلامت را هم براي كمك و همراهي ما در سفر مي فرستي.

مي فرمود ما اهل بيت پيغمبر راضي نمي شويم كه مهمان ما تنها مسافرت كند و او را به رفتن كمك نمي كنيم مگر آنكه به مصاحبي و خرج سفري و زاد و توشه راهي حمايت نمائيم. [2] .

و هر وقت مهمانش عازم رفتن مي شد به غلامش تصريحا يا تلويحا دستور مي فرمود با كمال احترام و محبت و با خوش اخلاقي او را تا بازگشت به منزلش خواه در همان شهر يا شهر ديگر باشد همراهي نمايد و غالب مي شد كه پنج درهم به غلامش مي داد مي گفت برو بازار غذاي سفر تهيه كن همراه او برو و برخي اوقات كه مهمان نداشت مي فرمود برو غذائي و طعامي تهيه كن و با چند نفر مهمان به خانه برگرد كه من دوست دارم هميشه با مهمان غذا بخورم آنگاه فرمود:

لئن اطعم مؤمنا احب الي من ان ازوره هر وقت مؤمني را طعام دهم بهتر دوست دارم از اينكه فقط زيارت كنم و لئن ازوره احب الي من ان اعتق عشر رقاب.

و هر وقت مؤمني را زيارت كنم بهتر است كه ده بنده را آزاد كنم.

و امثال اين حكايات و حقايق واقعه در مهمان نوازي و پذيرائي روزانه مستمر 35 ساله زمان امام صادق عليه السلام بسيار است.

با اين وصف ديديم كه امام صادق عليه السلام داراي يك سفره گشاده بوده و در همان آداب معاشرت تعليمات عاليه به شاگردان و اصحاب خود مي داد و در خلال خوردن و راه رفتن و سخن
گفتن و آداب نشستن - برخاستن همواره مكارم اخلاقي را عملا به اصحاب خود مي آموخت و آنها را به آداب و شؤن اجتماع رهبري مي كرد يك رهبري و تعليماتي كه براي هميشه جهان مطلوب است و اين پذيرائي ها همواره آميخته به اخلاق و فضيلت بوده و با عواطف و احساسات محبت آميزي مقرون گرديده.


پاورقي

[1] بحارالانوار ص ج 11.

[2] مجلس 18 از مجالس صدوق رحمة الله عليه.