جوائز و بخشش هاي سري امام صادق


الذين ينفقون اموالهم بالليل و النهار سرا و علانيه فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لاهم يحزنون

آيه 276 سوره بقره

در شأن نزول اين آيه مي نويسند: انفاق سر و علن اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام موجب نزول اين آيه گرديد - چون آن حضرت استغراق در عطا و صدقات داشت اين آيه نازل شد.

كساني كه در شب و روز اموال خود را در راه خدا مي بخشند اجري جزيل در پيشگاه حق دارند و بر آنها خوف و ترس و حزني نيست.


مي نويسند: علماء اتفاق دارند كه صدقات در تطوعات بر مسلم و غير مسلم جايز است اما در صدقات واجب ايمان شرط است يعني خمس و زكوة را بايد به مسلمان داد ولي در هدايا و تحف و انعام و اكرام و انفاق ايمان شرط نيست به حكم وجدان بايد از مستمندان بيگانه هم پذيرائي نمود.

خاصه سلاطين و امرا و حكام و متصرفين ولايات و كشورها كه ضامن زندگي اين افراد و طبقات هستند.

حضرت امام صادق (ع) فرمود جدم علي بن ابيطالب اميرالمؤمنين چهار درهم داشت كه دو درهم آن را به ظاهر و دو درهم در باطن و خفا و پنهاني انفاق كرد اين آيه نازل شد و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم او را خواست فرمود يا علي تو را چه بر اين انفاق واداشت عرض كرد به اميد آنكه يكي از اين چهار درهم مورد قبول پيشگاه حق شود - آنگاه نزول آيه را براي او خواند.

خود امام صادق عليه السلام به پيروي جدش از اين گونه انفاقهاي سري بسيار داشت زيرا صلات و صدقات سري تأثير عميق در تحكيم مباني اجتماع دارد و يك جذبه بسيار قوي در دوستي ايجاب و ايجاد مي كند آن عزت و اعتلا و ارتقاء انفاق كنند كه فطري طبيعي است و آن ذلت و انكسار گيرنده كه خواهي نخواهي انكسار نفس دارد يك رابطه محكمي بين دهنده و گيرنده موجود است.

معطي و منفق هر كه باشد خواه پيغمبر يا امام يا پدر يا مربي و گيرنده قبول كننده هر كس باشد (اولي) داراي يك فضيلت و برتري و عزت نفس و كرامت است و (دومي) در يك انكسار و خفت و حقارت قرار مي گيرد.

اهميت انفاق سري اين است كه براي اولي يعني معطي و منفق آن صفات فاضله و ممدوحه هست به اضافه ثواب و رحمت الهي و براي دومي كه گيرنده اي است كه دهنده نمي شناسد و دست احتياج و نياز دراز نمي كند در ذلت و خفت و حقارت نمي افتد و ثواب حفظ اين مقام هم براي بخشنده و انفاق كننده است كه آبروي كسي را در قبال درهم و دينار خود نمي برد و شرف و حيثيت اشخاص را حفظ مي كند روي اين مباني كه آبرو و حيثيت نفوس زكيه بي بضاعت حفظ شود ارباب اخلاق كريمه در صلات و صدقات خود مي كوشيدند كه بدون نام و نشاني به كسي چيزي بدهند و نگذارند بفهمند.


اميرالمؤمنين علي عليه السلام چهارصد خانواده را در كوفه سرا اداره مي كرد و امور معيشت آنها را به عهده داشت در حالي كه نمي دانست كيست و از كجا براي آنها آب و نان مي آورد تا روزي كه از دنيا رفت معلوم شد او بود زيرا چهارصد خانواده بي آذوقه ماندند.

امام زين العابدين (ع) صد خانواده را در مدينه شبانه طعام و انفاق و اطعام مي كرد كه نمي دانستند كي است پشت درب خانه آنها آب و نان و خرما مي گذارد تا شبي كه از دنيا رفت معلوم شد زين العابدين بوده.

امام محمدباقر عليه السلام همان عده را به اضافه جمعي ديگر تكفل نموده و معيشت آنها را اداره مي كرد كه نمي دانستند از كجا مي رسد در حالي كه در ضعف بنيه مالي بود.

امام جعفرصادق عليه السلام هم به پيروي آباء و اجداد خود شبانه درب خانه فقراء و ايتام و مستمندان انفاق سري داشت و نمي خواست با سؤال به كسي چيزي بدهد كه خفت و خواري او برملاء ظاهر گردد و لذا هيآت و صلات و صدقات خود را در سر و خفا به خانه ها مي رسانيد.

امام جعفرصادق (ع) اصراري داشت كه اسرار مردم را حفظ كند و آبروي آنها را براي حطام دنيوي آن هم ضروريات زندگي نريزد - و دست كسي را به ذلت دراز نبيند.



دست طمع چو پيش كسان مي كني دراز

پل بسته اي كه بگذري از آبروي خويش



و بهترين راه نوع دوستي اين است انسان هر آنچه براي خود مي پسندد براي برادر مسلمان خود بخواهد و نگذارد آبروي كسي براي درهم و ديناري ريخته شود - خاصه كه امام ولي مطلق الهي و مأمور تزكيه و تهذيب نفوس است بايد از صفات ذميمه بكاهد و به صفات فاضله بيفزايد و اين ذلت و خواري نياز زندگاني را به انفاق سري از بين ببرد.

و لذا اكثر مورخين نوشته اند كه امام ششم عليه السلام شبانه نان و گوشت و درهم و دينار و خرما و زيتون و غيره بر عباي خود مي گذاشت و درب خانه ارباب حاجت مي برد و خانه به خانه قسمت مي كرد و خود شخصا حامل اين اغذيه و هدايا بود تا كسي بر سر او واقف نگردد و هيچ كس نفهميد تا روزي كه صلات و هبات او قطع شد فهميدند از ابوعبدالله جعفر بن محمدالصادق (ع) بوده است. [1] .

اين سيره پاك اهل بيت عليهم السلام بوده و بر اين منهج همه عمل مي كردند و نه تنها در
مدينه اين كار مي شد بلكه به دست عمال مطمئن و موثق در عراق براي هاشميين شبانه سرا هدايائي مي فرستاد و گاهي كيسه هاي دينار به عراق مي فرستاد تا بين علويين و هاشميين تقسيم نمايند.

نكته لطيف اين جا است كه براي اقوام و مردان و زنان خاندان خود مقرري سري مقرر كرده بود كه به دست ديگران مي داد آنها مي گرفتند مي گفتند خدا تو را جزاي خير دهد و حق ما را از ابوعبدالله جعفر بگيرد در حالي كه ابوعبدالله صادق نماز مي خواند در حق آنها دعا مي كرد و در پنهاني براي آنها پول و درهم و دينار مي فرستاد.

يك روز يك كيسه ديناري براي ابي جعفر خثعمي كه از اصحاب و رواة موثق خود بود فرستاد و امر كرد به دست يكي از بني هاشم برساند ولي نگذارد بفهمد از كجا است چون كيسه دينار به او رسيد گفت خداوند به تو جزاي خير دهد ولي جعفر براي ما يك درهم نفرستاده با آنكه او مال فراوان دارد. [2] .

امام صادق (ع) اين صلات سري را قطع نمي كرد و حتي تا ساعت احتضار كه دستور مي داد از موجودي به حسن بن علي الافطس كه پسر اصغر بن علي بن الحسين عليهماالسلام بود هفتاد دينار برسانند در همان حال گفته شد او عزم قتل تو را داشت فرمود و يحكم اما تقرأون والذين يصلون ما امرالله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب كه مفاد آن را در سابق گفتيم ضلالت سري به امر الهي سبب خشوع و خضوع است و سبب رستگاري مي گردد.


پاورقي

[1] بحارالانوار ج 11 در احوال حضرت صادق (ع).

[2] مناقب ابن شهرآشوب ج 2 ص.